موضوع انشا تحقیق متن مقاله درباره روز معلم و دبیر انشا بنویسید زیبا قشنگ , زنگ کلاس انشا درباره روز معلم انشایی بنویسید , موضوع انشا کلاس معلم دبیر درباره روز معلم , جدیدترین و زیباترین انشا و مقاله درباره روز معلم و دبیر , دانلود بهترین انشا مخصوص تبریک روز معلم و دبیر و استاد , تحقیق متن و مقاله انشا راجع به روز معلم معلمان استاد اساتید , انشا زیبا جذاب و قشنگ در مورد روز معلم و دبیر عزیز و گرامی ,انشا و تحقیق ادبی ساده و عامیانه درباره روز معلم عزیز استاد دبیر , دانلود متن انشای انشا زیبا و قشنگ دخترانه و پسرانه روز معلم دبیر , یک انشا فوق العاده زیبا و قشنگ برای معلم عزیزم آقای , کلاس زنگ درس انشا تحقیق مقاله پروزه دانشجویی روز معلم , موضوع انشا معلمی معلم شغل انبیا امامان و پیامبران است
در این لحظه از سایت مای پیکس لاو دانلود جدیدترین زیباترین و بهترین متن و جملات انشا تحقیق مقاله پروژه و پایان نامه مخصوص تبریک روز معلم استاد و دبیر در سال 96 رو براتون گذاشتم . معلمی شغل انبیاست و پیامبران و امامان ما همگی معلم بودند و انسانیت رو به مردم می آموختند درس خداشناسی دینداری یکی از کارهای معلمان و دبیران عزیز به دانش آموزان سر کلاس است . در این پست چند تا انشا زیبا جالب جدید خواندنی و قشنگ و ساده و عامیانه برای شما دانش اموزان عزیز آماده کردم ممکنه معلم عزیزتون از شما بخواد که برای در مورد روز معلم انشا بنویسید به راحتی این انشا رو کپی میکنید روی دفتر انشاتون و میبرید جلوی معلم خودتون میخونید و یک ۲۰ خوشگل از معلم و دبیرتون دریافت میکنید به همین راحتی خخخخخخخخخخخخخخخ امیدوارم از این انشا جدید و زیبا و مقاله و پایان نامه و تحقیق راجع به روز معلم استاد و دبیر در سال 96 لذت ببرید و خوشتون بیاد …
فقط نظر یادتون نره ها !!!!
دانلود انشا زیبا جدید و قشنگ مخصوص روز معلم استاد و دبیر,جدیدترین زیباترین بهترین موضوع انشا مقاله تحقیق پروژه پایان نامه متن راجع در مورد درباره تبریک روز معلم استاد دبیران معلمان عزیز کشور ایران خانم آقا
مای پیکس لاو : تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد…
انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس معلم ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمته الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند …
مفهوم علم
ـ امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه �علم� به دو معنای متفاوت بکار برده می شود.
۱- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است. قرآن کریم به این معنا اشاره دارد که � هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون� �آیا یکسانند آنان که می دانند و آنان که نمی دانند.� (زمر/ ۹)از این منظر به همه دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم گفته می شود مطابق این معنا، اخلاق، ریاضات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند… کلمه Knowledge در
انگلیسی وConnaissance در فرانسه معادل این معنا علم اند.
۲-کلمه علم در معنای دوم منحصراً به دانستنی هایی اطلاق می شود که بر تجربه مستقیم حسی مبتنی باشند… علم در این جا در برابر همه دانستنیهایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند. اخلاق (دانش خوبی ها و بدیها) متافیزیک (دانش احکام و عوارض مطلق هستی) عرفان (تجارب درونی و شخصی) منطق (ابزار هدایت فکر) فقه، اصول، بلاغت، و … همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرارمیگیرندوهمه به این معنا غیر علمی اند کلمه SCIENCE در انگلیسی و فرانسه معادل این معنا علم اند.
دیده می شود که علم در این معنا بخشی ازعلم به معنای اول را تشکیل می دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنیهای بسیاری است که در اختیار بشر می تواند قرار گیرد. رشد علم به معنای دوم عمدتا از آغاز دوره رنسانس به بعد است در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی (معنای اول) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است. آیه قرآنی �خلق الانسان علمه البیان� (خداوند رحمن انسان را آفرید و بیان را به وی تعلیم داد/ رحمن/۴و۳) بهترین موید این معناست.
معنای عالم باتوجه به دو تعریف از علم
ـ در نگاه اول به علم که نگاه ترکیبی به معرفت است خداوند معلم اول و پیامبر معلم ثانی است چرا که پس از تعلیم آدم توسط خداوند دستور �قال یا آدم اننبئهم باسمائهم� (ای آدم ملائکه را به این اسماء آگاه ساز/ بقره ۳۳) آدم علیه السلام داده شده این بدان جهت است که اساساً هدف آفرینش انسان با علم و معرفت پیوند ناگستنی دارد در بیان رسا و جامع سید شهیدان امام حسین (ع) این معنا به خوبی روشن است که:
�ما خلق العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه� (بندگان را نیافرید مگر برای آن که او را بشناسند پس چون او را شناختن عبادتش خواهند کرد. ـ در این معنا هدف از ارسال معلم ثانی ارائه معرفتی است که انسان بواسطه آن به عبادت می رسد �هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم تیلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین� (اوست خدایی که پیامبر بزرگوار از میان شان برانگیخت تا بر آنان آیات وحی را تلاوت کند و آنان را پاک سازد و شریعت کتاب و حکمت الهی را بیاموزد که پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی بودند(جمعه/۲) در این آیه همه علوم از جمله بیان، اخلاق، تعلیم کتاب و حکمت، برای رهایی از گمراهی و یافتن راه هدایت (عبادت) توسط
پیامبر(ص)
معرفی شده است. ـ در نگاه دوم که نگاه تفکیکی به شاخه ای معرفت است. معلم
اول ارسطو است چرا که �وی نخستین واضع علم منطق بود … و راه دلیل و برهان
منطقی را باز نمود و معلم ثانی نیز ابونصر فارابی است بخاطر آنکه او اول
بار کتب حکمت یونانی را که ارسطو و غیره تحریر کرده اند از یونانی به عربی
ترجمه کرد و تعلیم داد….
ارزش و مقام معلم
شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه (۱۱ اردیبهشت ) را روز معلم نامیدند.
هنر معلمی:
معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: ۱ـ ۵) بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.
در این آیات خداوند، خود را �معلم� می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش
داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید:
خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر �الاکرام� بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.
به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود:
معلم اول خدای تبارک و تعالی است ….. به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.
معلّمی برتر از شهادت
حضرت امام جعفر صادق (ع) می فرمایند:� هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت �. این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایه علم و تربیت معلمان و تعلیم شایسته آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.
توصیه امام سجاد (ع) به دانش آموزان
امام سجاد (ع) در زمینه حفظ حقوق معلم می فرماید: � حق معلم بر تو آن است که همواره، با دیده تعظیم و تکریم به او بنگری، مجلس او را گرامی بداری و به سخنانش با دقت گوش دهی، رو به جانب او بنشینی و صدایت را در حضورش بلند نکنی �.
لزوم دلسوزی معلم نسبت به شاگرد
مرحوم شهید ثانی در مورد لزوم دلسوزی معلم نسبت به شاگرد می نویسد: � معلم باید درباره شاگردان، خواهان اموری باشد که نسبت به آنها، در خود احساس علاقه و دوستی کند. و از هرگونه شر و بدی که برای خویش نمی پسندد برای شاگردانش نیز نپسندد؛ زیرا این گونه دلسوزی و برابر اندیشی نسبت به شاگردان، حاکی از کمالِ ایمانِ معلم و حُسن رفتار و برادری، نمایانگر روح تعاون و همبستگی معلم نسبت به آنان می باشد� .
حقوق معلم در آینه فرمایشات حضرت سجاد (ع)
حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند و می فرماید:� حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط برای خدا بوده نه به خاطر مردم �.
داستانی زیبا از رابطه شاگرد و معلم:
بهترین نوع این رابطه که سرشار از ادب و فروتنی است، در داستان حضرت موسی (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم ـ نمود دارد. موسی (ع) مأمور شد تا از بنده ای صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن آغاز گفت و گوی این معلم و شاگرد را این چنین بیان می کند:
قال له موسی هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشداً * قال انک لن تستطیع معی صبراً * و کیف تصبرعلی ما لم تحط به خبراً * قال ستجدنی ان شاء الله صابراً و لا اعصی لک امراً * قال فان اتبعتنی فلا تسئلنی عن شی ءٍ حتی احدث لک منه ذکراً. (کهف: ۶۶ ـ ۷۰) موسی به او گفت: �آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده که مایه رشد است به من بیاموزی؟ گفت : �تو هرگز هم پای من نمی توانی صبر کنی و چگونه در مورد چیزهایی که از آن شناخت نداری، شکیبایی می کنی؟� گفت: �اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری
نافرمانی تو نمی کنم�. گفت: اگر به دنبال من آمدی، چیزی از من مپرس تا خودم از آن با تو سخن بگویم.�
معلمی در کلام امام خمینی (ره):
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
معلم در سخنان مقام معظم رهبری:
دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند. اگر می بینید که امیرمؤمنان، مولای متقیان علی (ع) می فرماید: �من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً؛ هرکس چیزی به من بیاموزد، مرا غلام خویش کرده است.� این بیان برای ما درس است تا معلمان، قدر
خود را بدانند و تشخیص دهند که چقدر، وجود آنها در سرنوشت یک ملت مؤثر است.
معلم در کلام استاد مطهری:
معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم
مشتعل شود.
*********************************************************************
متن جملات و زیباترین انشا و مقاله و تحقیق برای روز معلم و دبیر در سال ۱۳۹۴
نقاش نقشهای نکو!
قلم
دردست می گیری وبر لوح دلم نقش ها می زنی از بهترین یاد ها و نام ها. نقشی
از آب نقشی از گل محمدی، از پدر، از مادر، ازآبی آسمان و نقشی ماندگار از
خدا.
با قلمدانی خالی از دانایی به مکتبت می آیم و تو توشه های فراوانی از قلم و علم و ادب و سوال و جواب و دانستن، بدرقه ام می کنی. مهربان تر از خود دایه ای دیده ای این گونه با سخاوت و سخن شناس و دل آگاه؟
اینجاست که معنی این کلام مشهور را بهتر می فهمم که:
«اگر به جای اسلحه،با معلم به جنگ دنیا می رفتیم، همه دشمنان نابود می شدند.»
رساترین فریاد، فریاد توست که بر بام جان ها آواز می دهی و کام پروانه ها سرشار می شود از حقیقت و جام درختان سیراب از طراوت و جان متعلمان لبریز از تازگی ،بازی گوی و میدان و عاطفه و کتاب.
زمزمه تو مقدس ترین ترانه است در گوش پیچک های عاشق تا گرم و سبز و سیراب از منبر صنوبر های استوار بالا روند تا جایی که با دستان خویش یک تکه آفتاب بردارند و برای همیشه نور در کوله بار نهند.
و من تو را می بینم که با وسواس و دغدغه تمام این عبورِ سرشار را می پایی.
وقتی
کشتی عمر انسانی از مسیر مدرسه عبور می کند دستان تو لبریز از فانوس می
شوند و از امواج سهمگین ایام، عبورش می دهی و چون نسیمی که کشتی را به سمت
ساحل سعادت و خجستگی هدایت می کند بر بلندای کلمه می ایستی و «دیدارآشنا»
را مژده اش می دهی.
الفبا به دستم دادی تا دیو نادانی را در جمرات
سیاهی و تباهی سنگ زنم وبرای عبور از گذر گاه پیچ در پیچ تردید، تا رسیدن
به سعادتگاه یقین، ریسمانی از جنس کلام آویختی تا به اعتمادِ تمام آن را
چنگ زنم. احرام اندیشه بر تنم پوشاندی تا در تکرار صفا و مروه ی زندگی به
روزمرگی نرسم و در حریم فکر و معنا، تاریکْ راه های مقصد ابدیت را به پاکی
هر چه تمام تر در نوردم و از چشمه سار کلام و کلمه سیرابم کردی تا از
مسیرآسمانیِ نور و روشنی برنگردم.
چه آرام بر منبر سخن تکیه می زنی تا شهابِ ثاقبِ قلم را به سمت اهریمن سکون وپستی و رخوت نشانه کنی و جواهر کلامت را بر سطحی از تاریکی پاشاندی تا معرفت بگسترانی رنگ، رنگ. و بهار هدیه کنی، بی درنگ.
بنگر به ستاره که بتازد سپس دیو چون زرّ گدازنده که بر قیر چکانیْش ماهتابی از جنس کلمه در سیاهْ موسمِ جهل و خامی بر کتانِ تنیده بر ذهن ها تاباندی تا طفل پاک آدمیت را از این قنداقه عَفَن رهایی بخشی و ما را که در امتداد شب نادانی در حرکت بودیم، تا رسیدن به صیح امید و روشنی هدایت کنی.
صبح عافیت را به چشم نمی دیدیم اگر دست گیری تو در شام سیاه بی دانشی همراهی مان نمی کرد.
تو بهار مکرری که با حضور حیات بخش خویش زمستان نادانی را پایان می دهی. به سخن که می ایستی پنجره ای از امید به رویم می گشایی و آن دم که در میهمانی آیینه ها شرکتم دادی، مکارم اخلاق را تعارفم کردی. تو در تکرار الفبای زندگی آنقدر اصرار ورزیدی که قامت شب فرو شکست و آبِ حیات در کویر اندیشه های مخاطبان به فوران ایستاد.
دستم را گرفتی ،پرهیزم داشتی از مشق سیاه ناتوانی و ناکامی و مشق ادب آموختییم و چه با حوصله و مدارا و متانت از کوچه های سرد جهالت عبورم دادی…
*************************************
ای معلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم…
معلم شعر شیرین شعرای شهر شادی را در گوش مرزهای محبت زمزمه کرده.او که در سخت ترین لحظات زندگی،سرود سرسبزی را در وجود سرو سروده.معلم دل را دانا کرده و دنیا را به دست دانش آموزان گره زده.معلم آواز عاشقان عالم را در آیینه خیالشان نمایان کرده و به آن روح بخشیده.معلم جهان را جاودانه کرده و رنگ سیاه را از دفتر دل پاک نموده و جوهری به رنگ سپید به آن زده است.
ای معلم،می خواهم با تو سخن بگویم که با تمام توانایی ات تارهای وجودم را به صدا در آوردی و خواندن غزل با خدا بودن را به من آموختی.دست هایت را می بوسم و فرشی از گل هایی به هفت رنگی رنگین کمان در زیر پاهایت می اندازم.سوی چشمانت را به نور چلچراغ روشن می کنم،قدومت را روی سرم جا می دهم و لبانت را آذین می بندم تا بگویم بهار دلم با تو شکوفه زد و خزان زندگی ام با تو بی رنگ شد.
ای معلم،امروز می خواهم برای همگان بگویم تو که بودی و چگونه بودی و چگونه آموختی؟می خواهم بگویم که چگونه آزاده بودن را توشه راهم کردی و جوهر وجودم را آکنده از مهر نمودی و به من گفتی همیشه به یاد خدا باشم تا دنیایم را لبریز از شادی ببینم و از کفر و کذب دوری کنم.
ای معلم می خواهم چشمانم را به چشمه چشمان مهربانت بدوزم.اگر به عشق دیدار تو نبود ،هرگز از خواب بیدار نمی شدم.دوستت دارم.
(نوشته ای از حسین شعبانی،آموزشگاه تربیت اردبیل حمام بهار)
*******************************************
سلام بر تو ای شمع فروزان زندگی،ای گشاینده ی درهای روشنایی؛ای که با مهر کلامت معنی زندگی کردن راآموختی و با دستان پرمهرت مهربانی را در وجودم شکوفا کردی ،ای که با نگاهت واژه ی محبت و دوست داشتن را معنا بخشدی.
به چه مانندت کنم؟به شبنم که صبحگاهان بر روی برگ های لطیف گل می نشیند و نشاط می بخشد؟به باران که چه پاک و بی ریا بر زمین خشکیده می بارد شاید جانی دوباره بدان بخشد؟یا به جویبار پاک و زلال؟
ای معلم!تو ترنم ترانه ی پروازی و کبوتران دانایی در بالهایشان تو را زمزمه می کنند.تو بودی که انگشتان ناتوانم را قلم گرفتن آموختی و تمام لحظه هایم را از تحصیل لبریز کردی…
تویی که هر بامداد آهنگ تپش می کنی تا نشاط سحر و صلابت پرواز پرندگان را در چشم پرفروغ شاگردانت به تماشا بنشینی و در انتهای دلت نیت خدایی شدن می کنی وآنگاه عطر حضور خدا را در کلاس در می یابی.
کلاس به واسطه ی حضور تو متبرک می شود…برترین طواف تو سعی میان شاگرد و تخته سیاه است و این طواف زیباترین لحظه های زندگیت را می سازد.محراب تو کلاس درس است آنجا که معبدیست راستین برای رسیدن به افق های دور خدایی شدن.
آری تو به حقیقت معلمی و وارث رسالت انبیای با کرامت.روزت مبارک
(نوشته ای از دکتر حسین شعبانی،آموزشگاه نجمه میدان حکیم نظامی استان اردبیل)
**********************************************
معلم ای که نفس هایت زندگی ام را طراوت می بخشد و ساحل نگاهت دلم راآرامش،حرفهایت چون جواهر بر صندوقچه ی ذهنم به یادگار می ماند و پرنده ی ذهنت نامه رسان عشق و محبت است
ای که صفای روحی و صبوریت به قامت سرو ،دلت به صافی آینه و دستانت یاری گر راه های دشوار زندگی ام است با چشمانم می بینم که چون شمع می سوزی و با گوش هایم می شنوم که صدایت آرام آرام رسم دوستی را در گوشم زمزمه می کند،با قلبم حس می کنم که تپش ثانیه ها را آرام کرده ای که با گچ و تخته روزهای درس را برایم خاطره ای جاودانه می کنی
ای که با خنده هایت کوله باری از غم را از دوشم بر می داری …ای پنجره ی رو به دریای من ،من با حافظ و سعدی و مولوی تو به “قصه ی تکرار آرش “پای می نهم و با “راز موفقیت “وارد خانه ی “زن پارسا”می شوم و با “آداب زندگانی”انس می گیرم و با “شازده کوچولو”ی تو به “تماشای بهار” می رسم
ای که مهرت از خورشید تابان هم تابان تر است …من با ضرب و حساب تو قضیه ی تالس را درک می کنم و با مساحت و حجم تو زمین را می شناسم
دفترچه ی خاطرات زندگی را با تو شناختم و می دانم که با تو آن را به پایان می رسانم
ای ساحل در سکوت مانده ی پرهیاهو،ای معلم عزیزم!می دانم گوشه ای از سخنان گهربارت را با هدیه ی کوچک تبریک روزت جبران نمی توانم بکنم اما از اعماق وجودم از ته قلبم می گویم:دوستت دارم …روزت مبارک
(نوشته ای دیگر از جناب آقای حسین شعبانی مدیر سایت سپیده،نویسنده مشهور و نامی ایرانی ساکن استان اردبیل)
*******************************************
جایی میخواهم برای فریاد زدن،جایی که انعکاسی باشد برای وقتی که می گویم دوستت دارم…دوستت دارم….تا صدایم به تو برسد…به تویی که مهربان بودن را به من آموختی،تویی که با صدای دلنشینت شربت دانش را به من نوشاندی
تو که همانند باغبانی با دست های مهربانت گل ها را می نوازی و بوی خوش عطر لباست هایت هنوز در فضای ذهنم به یادگار مانده
هنوز به یاد دارم روزهایی را که با رویاهایم همراه می شدی و تا افق های دور پرواز می کردیم و با ابرها درد دل می نمودیم،روزهایی را که با ما سرود مهربانی می خواندی و می آموختی مزه ی منظره ها ،بوی صداها و طعم دیدارها را
تو خورشید دیگری بودی در قلب کوچکم تا با انوار طلایی اش قلبم را نورانی کند
چه صبح هایی که به شوق دیدار تو از خواب برخاستم و آسمان نیز پر می شد از آواز گل وآفتاب… و پاک می شد از نفس پنجره ها و بوی خواب و همه و همه از شوق دیدار تو بود…
حال دست های کوچکم را به سوی تو دراز کرده ام تا با هم همراه شویم
روزت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــارک
(نوشته ای بسیار زیبا از حسین شعبانی ،دکترای نویسندگی و ادبیات ساکن اردبیل سال ۱۳۹۴)
************************************************
خداوند نخستین معلم انسان است که آنچه را نمی دانست به او آموخت.پیامبران بزرگ الهی از سوی خدا رسالت تزکیه و تعلیم داشتند و معلم نیز این گونه ادامه دهنده راه آنان شد.معلمی که به شاگردانش بال پرواز داد و چراغ بینش؛پای رفتن دادو چشم بصیرت.
ونیک میدانیم که استاد مطهری یکی از این معلمان وارسته بود که نامش بر تارک روز معلم می درخشد.او که عمری را سوخت تا در برابر ما مشعلی برافروزد و چراغ راهمان باشد.در علم و عمل بی مانند بود و به آن چه باور داشت،آن چنان پای بند بود که جان بر سر آن نهاد.سخنش از عمق جان بود و گفتارش ریشه در اعتقادات ناب او داشت.
آن چه می نوشت،از سر درد و سوز بود و احساس تعهد،آن چه می گفت چشمه زلالی بود که از متن معارف دین و دستاوردهای قرآن و عترت می جوشید و براستی که او الگویی شد برای همه ی ما، الگوی خداباوری،مردم دوستی،دینداری،اخلاص در عمل و حب اهل بیت و …
اینک ما مانده ایم و چشمه ی زلال یاد او و آثار جاودانه و ماندگارش.بیایید با درک افکارش،با مطالعه ی آثارش و با زنده نگه داشتن یادش،در گسترش فرهنگ ناب ایرانی و اسلامی سهیم باشیم.روحش شاد و یادش گرامی باد.
(نوشته ای از فرزاد فرضی پور،نویسنده مشهور رمان های ایرانی سال ۱۳۹۴ ساکن اردبیل)
منبع : mypixlove.blogsky.com
لطفا نظرات و دیدگاه های خود را درباره پست دانلود انشا زیبا جدید و قشنگ مخصوص روز معلم استاد و دبیر,جدیدترین زیباترین بهترین موضوع انشا مقاله تحقیق پروژه پایان نامه متن راجع در مورد درباره تبریک روز معلم استاد دبیران معلمان عزیز کشور ایران خانم آقا از طریق فرم ارسال نظرات برای ما بفرستید