فریبا
گودرزی در مورد وضعیت جوی کشور گفت: از روز شنبه تا دوشنبه جوی نسبتا
پایدار در اغلب مناطق کشور حاکم می شود و دامداران و باغداران می توانند در
شرایط مساعد هوا فعالیت های روزانه خود را ادامه دهند.
وی پیش بینی کرد: از غروب روز دوشنبه باید منتظر موج دیگری از بارش ها باشیم.
کارشناس
سازمان هواشناسی با اشاره به اینکه درحال حاضر جوی نسبتا آرام در بیشتر
مناطق کشور حاکم است، افزود: طبق معمول روزهای بهاری در ساعات بعدازظهر پیش
بینی می شود با پدیده رشد ابر و وقوع رعد و برق پراکنده در شمال شرق کشور
نظیر استان های خراسان های شمالی و رضوی، گلستان، ارتفاعات تهران، گیلان،
سمنان، البرز، مازندران، زنجان، اردبیل و آذربایجان های شرقی و غربی روبرو
شویم.
وی گفت: در برخی مناطق بارش ها نسبتا قابل توجه است که از
مردم می خواهیم در رفت و آمدها نکات ایمنی را رعایت کنند و از دامداران می
خواهیم از بردن دام های خود برای چرا در ارتفاعات به ویژه در بعدازظهر
امروز حتما خودداری کنند زیرا صاعقه در کمین است.
گودرزی از ریزش
هوای سرد در قالب موجی که به سمت شرق می آید خبرداد و افزود: دو استان
کرمان و سیستان و بلوچستان باید منتظر کاهش دما باشند.
وی گفت:
پدیده غالب در بیشتر مناطق کشور بازهم در بعدازظهر وزش باد است که موجب می
شود در جنوب شرق و نیمه شرقی کشور در برخی مناطق پدیده گرد و خاک حاکم شود.
کارشناس
سازمان هواشناسی افزود: مشترک ترین رویداد جوی خاورمیانه نیز وزش باد است
که با تاثیر کامل روی کشور عراق در جنوب کشورمان از جمله در استان های
خوزستان، کهکیلویه و بویراحمد و فارس باید منتظر پدیده گرد و غبار باشیم.
گودرزی
همچنین از ادامه روند افزایش دما تا روز دوشنبه خبر داد و گفت: با توجه به
وزش باد ، آب های نیلگون خلیج فارس مواج خواهد بود.
ترکیب تیم فوتبال استقلال برای دیدار با تراکتورسازی اعلام شد.
خبرگزاری فارس: دیدار تیمهای تراکتورسازی و استقلال از ساعت 17:45 در ورزشگاه یادگار امام شهر تبریز برگزار خواهد شد.
علیرضا
منصوریان پیش از شروع بازی 11 مرد تیمش را به شرح زیر معرفی کرد: سیدمهدی
رحمتی، پادوانی، رابسون جانواریو، میلاد زکی پور، خسرو حیدری، امید
نورافکن، امید ابراهیمی، فرشید اسماعیلی، جابر انصاری، بهنام برزای و کاوه
رضایی 11 بازیکن استقلال در مصاف با تراکتورسازی هستند
نام سریال : زبان عشق
ژانر : درام , عاشقانه
کارگردان : N/A
بازیگران : Jigyasa Singh , Manish Goplani , Ankit Bathla , Sheena Bajaj
نویسنده : Ved Raj Shrivastava , Dheeraj Sarna
کشور : هند
زبان : دوبله فارسی
سال : ۲۰۱۵
کیفیت : ۴۸۰p
فرمت : MKV
حجم : ۱۷۰MB
خلاصه داستان : داستان یک دختر به نام تاپکی میباشد که دارای مشکل لکنت زبان است اما با این حال او باز یک شخصیت دوست داشتنی و وفادار میباشد و …
*********************
معرفی سریال :
سریال زبان عشق یک سریال تلویزیونی درام هندی است که پخش آن از ۲۵ ماه می ۲۰۱۵ در هندوستان آغاز شده است. داستان روایتگر زندگی دختری با نام وانی چاتووردی است که به او لقب تاپکی داده اند چرا که وی دچار لکنت زبان می باشد.
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
تعداد فصل ها: ۱ عدد
تعداد قسمت ها: ۴۳۲ قسمت تا ۹ سپتامبر ۲۰۱۶ پخش شده است
زمان هر قسمت: بین ۲۰ تا ۲۲ دقیقه
نویسندگان: ود راج شریواستاوا – دیراج سارنا
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
وانی چاتوردی که او را به خاطر لکنت زبانش تاپکی نامیده اند دختری مهربان و باهوش است که هرگز امیدش را از دست نداده و اجازه نمیدهد که لکنت زبانش مانعی برای پیشرفتش در زندگی باشد. تاپکی به علت لکنت زبانش هیچ پیشنهاد ازدواجی دریافت نمی کند و اگر هم دریافت کند از سوی افراد مناسبی نیست. پس از اینکه قلب او توسط یک بیمار روحی که در سریالها و فیلم ها هندی فراوان هستند، شکسته می شود او در یک شبکه خبر به نام اخبار ۳۶۵ که صاحب آن فردی به نام تارو پاندی است، استخدام می شود و با پشتکار و تلاشش تاپکی توجه تارو را به خود جلب میکند و این دو عاشق یکدیگر می شوند.
تارو به خانواده اش می گوید که می خواهد با تاپکی ازدواج کند و مادر تارو ابتدا قبول می کند ولی وقتی می فهمد که تاپکی لکنت زبان دارد کاری میکند تا تاپکی با برادر تارو؛ بیهان ازدواج کند. این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی است.بیهان برادر ناتنی تارو و فرزند خوانده خانواده پاندی می باشد. تاپکی از بیهان متنفر است زیرا او قبلا تاپکی را مسخره می کرده است. مادر تارو وقتی میفهمد که او هنوز عاشق تاپکی است می خواهد تا او سریعا با شرادا، دختری که خودش انتخاب کرده است ازدواج کند. بیهان و تاپکی میفهمند که شرادا به ان خوبی که نشان می دهد نیست و می خواهند جلوی ازدواجش با تارو را بگیرند ولی موفق نمی شوند. شرادا به خاطر اینکه تاپکی مورد توجه همه و برای همه محترم است از او متنفر می شود و همیشه سعی دارد تا او را آزار دهد حتی تا کشتن او هم پیش می رود و البته مادر شوهر او یعنی واسو هم در این راه با او همکاری می کند ولی آنها هیچوقت موفق نمی شوند.
اوضاع همینطور می گذرد و تاپکی و بیهان به یکدیگر علاقه مند می شوند و می
خواهند پیوندشان را تجدید کنند اما اینبار تارو به عشق آنها حسودی می کند و
می خواهد مانع این کار شود و اتفاقاتی در این بین رخ می دهد …
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
جیگیاسا سینگ در نقش تاپکی بیهان پاندی/ وانی چاتووردی
مانیش گوپلانی در نقش بیهان بالویندر پاندی
آنکیت باتلا در نقش تارو بالویندر پاندی
مونیکا خانا در نقش شاردا
جایا باتاچاریا در نقش واسوندرا/واسو
شینا باجاج/علیشا پانوار در نقش آدیتی چاتووردی/آدیتی دیواکار میشرا
جایروپ جیوان در نقش بالویندر پاندی
سانجای پاندیا در نقش آشوین پاندی
ویکی چادهوری در نقش سانجای پاندی
سابینا جات در نقش کران پاندی
سمیتا سینگ در نقش کوشی
هاردیک سانگانی در نقش دیواکار میشرا
ریشام تاکار در نقش پریتی پاندی
پوجا ساهو در نقش سومان پاندی
شاران کائور در نقش شینا – دوست بیهان
این مطلب از سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir کپی شده است.
این مطلب از سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir کپی شده است.
منبع : سایت مجله فارسی به نقل از دلنا
عکس شهرام شکیبا و همسرش ستاره سادات قطبی با اختلاف سنی ۱۴ ساله که بین شهرام شکیبا و همسرش وجود دارد این روز ها جنجال فضای مجازی شده است.
ستاره سادات قطبی همسر شهرام شکیبا طی این پست به اختلاف سنی ۱۴ ساله بین او و شکیبا اشاره کرد.
شهرام شکیبا متولد سال ۱۳۵۱ است و همسرش متولد سال ۱۳۶۵. در ادامه عکسی از شهرام شکیبا و همسرش را مشاهده خواهید کرد.
منبع : برترینا
موضوع : عاشقانه , درام
کشور سازنده : ترکیه
زبان : دوبله فارسی
کیفیت : خوب ۴۸۰p
امتیاز : ۶٫۴ از ۱۰
فرمت : mkv
میانگین حجم : ۱۵۰ مگابایت
کارگردان : Cevdet Mercan
نویسنده : Yıldız Tunç
بازیگران : Nurgül Yeşilçay , Erkan Petekkaya , Ebru Özkan , Nursel Köse , Alina Boz , Leyla Tanlar , Cemal Hünal Güneş Emir
خلاصه داستان : جیهان که یک تاجر موفق است با زنش دلارا دچار مشکلاتی میشه . او که فقط بخاطر پسرش و دخترش این زندگی رو ادامه میده تمام انرژیشو صرف کارش میکنه . گولسرن هم زنی است که سال ها پیش شوهرش اونو ترک کرده و در حال حاضر در یکی از محله های پایین شهری استانبول زندگی بی پولی رو میگذرونه . بزرگترین هدفش اینه که بتونه دخترش هازال رو که محبوره به تنهایی بزرگ کنه به خوبی پرورش بده . مسیر زندگی گولسرن و جیهان که از وجود همدیگه حتی خبر هم ندارن ، بخاطر اشتباه بزرگی که سال ها پیش به هنگام به دنیا آمدن دخترانشون انجام شده ، به هم پیوند میخوره . جانسو دختر جیهان بر اثر صانحه رانندگی که براش اتفاق میافته روانه بیمارستان میشه و …
************************************
معرفی سریال :
سریال گوزل محصول سال 2015 شبکه STARTV ترکیه و هم اکنون در حال پخش می باشد گذشته از اینکه این سریال بیننده های بسیاری را برای خود رزرو کرده است سریال برتر در حال حاضر این کشور می باشد. دارای داستانی شیرین و درامی به یاد ماندنی با حضور چهره های سرشناس چون ارکان پتک کایا , نورگول یشیلچای , ابرو ازکان , الینا بوز , تولگا تکین و نوشته بسیار قوی در قالب سناریو می باشد.
این سریال داستان دو خانواده ای است که دختران آنها به علت نام خانوادگی مشابه جا به جا می شوند. یکی از دو دختر، جانسو دختر جهان و دیلارا گلپینار از ثروتمندان استانبول است٬ و دیگری هازال دختر گلسرن گلپینار است که شوهرش او را مدت هاست رها کرده است و مجبور است او را به تنهایی بزرگ کند. بعد از 15 سال آن ها متوجه این جا به جایی می شوند…
دوست پسر غزل بهش خیانت می کنه و دوست دخترش ازش بارداره و به غزل می گه که من فقط تو را برای پولت می خواستم تا مشهور بشم و اسپانسر کارهام بشی و غزل هم چاقو را از روی میز برمی داره و به پسره می زنه. معلوم نمی شه که می میره یا نه .فصل بعد مشخص می شه. دنیز مثل پدرش توی کارهای خلاف می افته و جهان این را می فهمه و به ایسو می گه از دنیز دور بشه که ایسو هم لج می کنه وپنهانی با دنیز عروسی می کنه. فعلا رابطه ی دلارا و هارون خوبه ظاهرا. راحمی با بابای دنیز صحبت می کنه و توی این صحبت ها مشخص می شه که راحمی به خاطر بدهی هاش می خواسته دخترش ر ابفروشه که دخترش یعنی خواهر جهان خودکشی می کنه. راحمی می اد خودکشی کنه که جهان می رسه می خواد اسلحه را از دستش بگیره که عایشه می اد توی اتاق و تیر به عایشه می خوره و ظاهرا می میره. پس احتمالا فصل بعد درباره ی انتقام گیری عمه ی هارون است که دو دخترش از طریق جهان کشته شده اند. ظاهرا جانان هم می خواد با اوزان از کشور خارج شده که اوزان توی فرودگاه قالش می زاره و جانان می مونه با کلی پول تقلبی.
کلا همه چیز معلق می مونه تا فصل سوم که به نظر جهان همش باید توی زندان باشه و یا اینکه دوباره این خانواده ی از هم پاشیده را به دور هم جمع کنه.
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
جهان به کریمان زنگ میزنه و میگه اوزجان تو زندان افتاده ولی به ایسو چیزی نگو،اگه چیزی هم نیاز داشتی به خودم بگو…کریمان اولش بخاطر اوزجان ناراحت میشه اما وقتی میبینه جهان هواشونو داره خوشحال میشه و با خودش میگه شانس بهمون رو کرده
جهان با دنیز صحبت میکنه و راجع به کارای برهان
ازش میپرسه/دنیز هم همه چیز رو بش توضیح میده و میگه به من گفته بود که
دیگه خلاف نمیکنه اما تازه فهمیدم که هنوزم داره ادامه میده و یه انبار
داره که از اونجا جنسای قاچاق رو میفرسته
برهان رو نشون میده که تو
انبارشه و یکی از افرادش میاد و بش میگه اوزجان، ودات رو با تیر زده ولی
پسر شما هم اونجا بوده..برهان میره بازداشتگاه دیدن اوزجان و ازش میپرسه که
به دنیز چی گفتی؟/اوزجان هم انکار میکنه و میگه من چیزی بش نگفتم ولی دنیز
صبح اومده بود و تعمیرگاه منم میخواستم برم سراغ ودات که هی اصرار میکرد
من میرسونمت،منم قبول کردم ولی قبل از اینکه برسیم کارگاه ودات،من پیاده
شدم و صبر کردم دنیز بره،بعد هم رفتم سراغ ودات و درگیر شدیم و وقتی یه تیر
بش زدم دنیز هم اومد ولی من هیچی بش نگفتم
میتات میره خونه ی غزل و در
میزنه و میگه میدونم خونه ای،لطفا در رو باز کن/غزل از پشت در میگه باز
نمیکنم لطفا از اینجا برو/میتات:نمیرم اگه در رو باز نکنی تا صبح اینجا
میمونم/غزل هم مجبور میشه در رو باز کنه/غزل به میتات میگه:اینکارا چیه
میکنی؟/میتات:نگرانت بودم/غزل:نباش،لطفا برو/میتات:نه اینکه نخوام
برم،نمیتونم برم،غزل من عاشقت شدم
نمیدونم در گذشته چه کار کردی یا چه بلاهایی سرت اومده،نمیخوامم بدونم،تنها چیزی که میخوام اینه که الان کنارت باشم و ازت مراقبت کنم/غزل هم میتات رو بغل میکنه
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
دنیز میره خونه و ایسو باهاش صحبت میکنه و میگه بابام یه اسلحه داره،لطفا باهاش صحبت کن ببین داره چه کار میکنه،دنیز هم میگه باشه
آسمان تو اتاقشه و ناراحته بخاطر اتفاقاتی که براش افتاده و گریه
میکنه،بعد هم زنگ میزنه به جانان اما جانان چون گوشیش خرابه جواب
نمیده،آسمان هم بیشتر ناراحت میشه و با خودش میگه بایدم جواب ندی،با چه
رویی میخوای جواب بدی
بعدشم خودشو جمع و جور میکنه و میره تو سالن کنار هارون و دلارا…هارون و دلارا بازم راجع به جهان صحبت میکنن،آسمان هم از هارون طرفداری میکنه و میگه جهان تو هر فرصتی میخواد هارون رو له کنه/دلارا میگه تو چرا تو کارای ما دخالت میکنی/هارون:میبینی آسمان،تو این خونه کسی حق نداره راجع به جهان بد بگه/دلارا هم ناراحت میشه و میره تو اتاقش
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
صبح روز بعد:جهان میره سراغ غزل و میگه امروز باید
باهم بریم سرکار،غزل نمیخواد بره اما جهان میگه نباید خودتو تو خونه حبس
کنی..غزل و جهان باهم میرن سرکار و جهان یه جلسه برگزار میکنه و برگشتنش به
شرکت رو اعلام میکنه
سما رفته سرکارش و عکس علیحان رو میزاره رو میز
کارش،هارون میاد پیشش و عکس علیحان رو میبینه و میگه خیلی خوشتیپ بود ولی
بخاطر یسری از اتفاقات که تو شرکت من افتاد زندانی شد بعد هم به سما
میگه:بنظرم چون تو صدات خوبه،تلفنا رو جواب بده/سما:پس من گرونترین منشی
میشم/هارون میره تو اتاقش و به مکالمه های سما گوش میده..جهان به سما زنگ
میزنه و راجع به کار باهاش صحبت میکنه،سما میگه لطفا دیگه با من تماس
نگیرید شما فقط یه پیشنهاد به من دادید منم رد کردم چون میخوام با آقا
هارون کار کنم/هارون هم که داره حرفاشونو گوش میده خوشحال میشه که سما به
جهان جواب رد داده
آسمان رفته کنار دریا که جانان میاد پیشش و میگه سعی
کردم باهات تماس بگیرم ولی گوشیم خراب شده/آسمان میگه تو دیگه چه جور آدمی
هستی!تو منو به اون مرتیکه فروختی/جانان میگه بخاطر اینکه کار رو به من
داد ناراحتی؟/آسمان:کی از کار حرف زد،چقدر بت پول داد که منو بش
فروختی؟/جانان میگه نمیدونم راجع چی حرف میزنی اون فقط کلیدای خونه رو ازم
گرفت،نکنه بلایی سرت آورده/آسمان گریه میکنه/جانان هم متوجه منظور آسمان
میشه و میگه من واقعا نمیدونستم و بی اطلاع بودم اما آسمان باورش نمیکنه و
با ناراحتی میره
جهان به دلارا زنگ میزنه اما گوشی دلارا بازم قطع و
وصل میشه(این خرابی گوشی دلارا بخاطر اینه که مائده داره گوشیش رو شنود
میکنه)دلارا هم گوشیش رو میده به یکی از نگهبانا و میگه ببر تعمیرش کن،بعد
از تلفن محل کارش به جهان زنگ میزنه،جهان بش میگه که دکتر جاناتان چهارشنبه
میاد و باید ایسو رو ببریم پیشش
برهان برای اینکه بفهمه دنیز چیزی
فهمیده یا نه به اینجه میگه زنگ بزن و برای چهارشنبه صبح دعوتشون کن،اینجه
هم به ایسو خبر میده و ایسو هم میگه باشه میام اما دنیز به ایسو چهارشنبه
نوبت دکتر داریم و نمیریم،ایسو باز لج میکنه و میگه من دکتر نمیام،دنیز
عصبانی میشه و میگه تو چرا متوجه نیستی که این همه آدم دارن برای تو تلاش
میکنن اما ایسو همش میگه من نمیزارم بچم صدمه ببینه و درمان نمیخوام
جهان میره خونه ی سما و معلوم میشه که سما بخاطر اینکه میدونسته هارون
گوشیشو شنود میکنه به جهان گفته اون حرفا رو بزنه،آذرخش هم میاد خونه ی سما
و با دیدن سما،عاشق سما میشه..پایان..کپی ممنوع
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
آذرخش و جهان خونه ی
سما هستند و سما راجع به پولشویی هارون براشون توضیح میده…جانان میره پیش
خلیل و الماسا رو بش میده بعد هم میگه چرا با آسمان اینکارو کردی و باهم
بحثشون میشه،جانان هم یه سیلی به خلیل میزنه اما خلیل میخنده و مسخرش میکنه
و دوتا سیلی نثار جانان میکنه،جانان که خیلی حرصش گرفته،یه چاقو رو میز
خلیل میبینه و چاقو رو فرو میکنه تو شکم خلیل و اونو میکشه…بعد هم زنگ
میزنه به آسمان و گریه میکنه و میگه من خلیل رو کشتم..آسمان هم میره پیش
جانان و کمکش میکنه..آسمان اثر انگشت جانان رو پاک میکنه و الماسا رو هم
برمیداره و جانان رو میبره خونه ی خودش و شب رو هم پیش جانان میمونه
صبح: پلیسا میرن به انبار برهان و همه جا رو میگردن ولی هیچی پیدا
نمیکنن…دلارا سرکار رفته و یکی از نگهباناش که گوشی دلارا رو برده بود
تعمیر کنه میاد پیش دلارا و گوشی رو بش میده و میگه یه برنامه ی جاسوسی رو
گوشیتون نصب شده بود،یه نفر عمدا این برنامه رو نصب کرده که مکالمات شما رو
شنود کنه..دلارا هم فکر میکنه کار هارون بوده
آسمان هنوز پیش جانانه..جانان خیلی نگرانه، آسمان هم میگه پس من الماسا رو میبرم تا جاشون امن باشه،جانان هم قبول میکنه
ٱز ،یکی از افراد معتمد برهان بهش زنگ میزنه و میگه، ودات به هوش اومده و
میگه که دنیز اونو زده نه اوزجان..برهان هم میره خونه ی دنیز اما دنیز خونه
نیست وقتی دنیز میاد میبینه که ایسو و برهان کنار همن و میگن و
میخندن..دنیز خیلی ناراحت میشه اما چیزی نمیگه
دلارا تو خونست که آسمان
میاد خونه،دلارا به آسمان میگه کجا بودی و میخواد ازش حساب پس بگیره/آسمان
هم مثل همیشه جواب سربالا میده و میره تو اتاقشو الماسا رو قایم میکنه
هارون میاد خونه و میره پیش دلارا اما دلارا باز باهاش سرد برخورد
میکنه،هارون دلیلشو میپرسه دلارا هم میگه تو چطور تونستی مکالمه های منو
شنود کنی/هارون شوکه میشه و میگه من اینکارو نکردم اما دلارا باور نمیکنه و
بحثشون میشه…از طرفی میتات،غزل رو میرسونه ویلا که بقیه وسایلشو
برداره…غزل میره داخل ویلا که دعوای دلارا و هارون رو میشنوه و میره جلو
میگه کار من بود چون مائده مجبورم کرده بود…دلارا هم خیلی عصبانی میشه و به
غزل میگه وسایلتو جمع کن و از اینجا برو،غزل معذرت خواهی میکنه اما دلارا
میگه فقط برو نمیخوام ببینمت..غزل هم میره وسایلشو جمع میکنه و با گریه از
ویلا میره،میتات هم جلوی در منتظرشه و وقتی غزل رو با اون حال میبینه بغلش
میکنه
برهان میره پیش کریمان و باهاش راجع
به اوزجان حرف میزنه و میگه من براش وکیل میگیرم، اما کریمان میگه آقا
جهان براش وکیل گرفتن،اما نمیدونم اوزجان چکار کرده آخه آقا جهان گفت
ایندفعه کار بدی نکرده و حتی زندگی یه نفر رو نجات داده…برهان هم دیگه
مطمئن میشه که شلیک به ودات کار دنیز بوده
دنیز میره پیش جهان و ناراحته از اینکه برهان هنوز دستگیر نشده اما جهان خیلی خونسرده
برهان میره به انبار اصلی که تمام جنسای قاچاق اونجان که یکدفعه پلیسا میرسن و همه رو دستگیر میکنن اما برهان فرار میکنه
ٱز میره پیش جهان و دنیز و معلوم میشه ٱز با جهان همدست بوده..همون موقع
مامور پلیس هم زنگ میزنه به جهان و میگه: تمام افراد برهان و جنسای قاچاق
رو گرفتیم ولی برهان فرار کرده مجله فارسی
صبح:جهان با دلارا تلفنی صحبت میکنه و میگه کاری
که با غزل کردی درست نبود چون مائده اونو مجبور کرده بود….دلارا همراه با
آلاز میره خونه ی مائده و بهش میگه خوب به آلاز نگاه کن چون این آخرین
باریه که آلاز رو میبینی و در تنهایی میمیری.. بعد هم میره..مائده هم خیلی
ناراحت میشه
دلارا میره خونه ی ایسو و اونو راضی میکنه که برن پیش
دکتر…ایسو هم بلاخره راضی میشه و همگی میرن پیش دکتر..غزل هم میاد اما
اوزان طاقتشو نداره و بیرون مطب دکتر منتظر میشه…دکتر جاناتان هم ایسو رو
معاینه میکنه
دکتر آیسو رو معاینه میکنه و میگه باید برای
کنترل بیماری بچه رو سقط کنیم…آیسو هم خیلی ناراحت میشه و تو اتاقی واسه
بچه آماده کرده بود خودش رو حبس میکنه
مجله
فارسی مائده به عکس آلاز نگاه میکنه و به خدیجه میگه دلارا حق داره،منم
دیگه صلح میخوام،فقط به خاطر آینده ی آلاز اینکارو میکنم و خودمو تسلیم
میکنم،بعد هم به چاتای میگه با یه خبرنگار قرار بزار…از طرفی هارون داره
برای مائده نقشه میکشه و به وکیلش میگه باید ثابت کنیم سلامت عقلی نداره و
بندازیمش آسایشگاه
شب:آیسو از اتاق بیرون میاد و میبینه، جهان و دلارا و
اوزان اومدن…آیسو میگه چرا اومدید؟من راضی نمیشم بچمو سقط کنم،شاید دیگه
بچه دار نشم..دلارا و جهان سعی دارن ارومش کنن اما ایسو گوش نمیده…اوزان و
دنیز هم خیلی ناراحت میشن و میرن تو حیاط که جهان میاد پیششون و دلداریشون
میده
صبح روز بعد:دنیز،آیسو رو میبره که بچه رو سقط کنن،همه ی خانواده
برای دلداری به آیسو در بیمارستان جمع شدن…آیسو با ناراحتی میره تو اتاق
عمل ولی باز پشیمون میشه و گریه میکنه و از بیمارستان میره بیرون که جهان
بغلش میکنه
یه خبرنگار به دیدن مائده میاد..مائده میخواد
اعتراف کنه اما یکدفعه وکیل هارون با پرستاری از آسایشگاه میاد و از
خبرنگار میخواد که بره،خبرنگار میره..وکیل هارون هم به مائده میگه طبق
درخواست آقا هارون باید همراه ما به آسایشگاه بیاید..مائده هم میگه باشه
ولی صبر کن برم آماده شم…مائده میره به اتاقش و زنگ میزنه به چاتای و میگه
اون چاقو رو بده به پلیس(غزل بیچاره شد
)مائده همراه با وکیل و پرستارا میره به آسایشگاه و
اونجا یه اتاق بهش میدن،هارون میاد پیشش و میگه خودت اینو خواستی…چاتای هم
چاقو رو به پلیس تحویل میده
مجله فارسی
دلارا و اوزان خونه ی آیسو هستند،اوزان تو اینترنت میبینه که عکس خلیل رو
زدن که مرده،تعجب میکنه و به دلارا نشون میده و میگه من این مرد رو کنار
آسمان دیدم…از طرفی آسمان پیش جانانه و برای اینکه حالش بهتر بشه اونو
میبره بیرون
روز بعد:کریمان میخواد بره سرکار که میبینه یه نفر خوابیده
جلو خونش و بهش میگه پیرمرد برو یه جا دیگه بخواب…اما وقتی اون پیرمرد سرش
رو بلند میکنه میبینه راحمی هست و تعجب میکنه
جهان، اوزان،غزل و میتات
در یه جلسه هستند که پلیسا میان سراغ غزل و به جرم قتل اوزگور اونو
میبرن..غزل گریه میکنه و میگه بابا کمکم کن..جهان میگه تو فقط هیچی
نگو…میتات هم خیلی تعجب کرده.
پلیسا غزل رو از شرکت دارن میبرن بیرون که کلی خبرنگار ازشون عکس میگیرن..غزل هم بیشتر استرس بش وارد میشه
کریمان،راحمی رو میاره خونش و بش غذا میده..بعد هم موهای راحمی رو کوتاه
میکنه و ریشاشو میزنه و میفرستتش حموم…خلاصه کلی بهش رسیدگی میکنه و باهاش
خوش رفتاری میکنه
غزل رو میبرن اداره ی پلیس و اونجا جهان میفهمه که چاقو دست پلیسا افتاده.
کارکنان شرکت راجع به غزل حرف میزنن و میگن قاتل بوده که میتات میشنوه و
بهشون هشدار میده که اگه یبار دیگه این حرفا رو بزنن اونا رو اخراج
میکنه…میتات راجع به اوزگور تحقیق میکنه و میفهمه که یه خواننده بوده و گم
شده
جهان به دلارا خبر میده،دلارا هم سریع خودشو میرسونه…اثر انگشت غزل
با اثر انگشت رو چاقو مطابقت داره..دلارا از اوزان راجع به وضعیت غزل
میپرسه که اوزان میگه هارون گولت زده و چاقو الان دست پلیسه..دلارا هم شوکه
میشه از طرفی هارون میرسه اداره ی پلیس ولی با دلارای عصبانی روبرو
میشه…دلارا بش میگه چطور تونستی بم دروغ بگی!اون چاقو الان پیش
پلیسه..هارون میگه من بی اطلاع بودم اما دلارا باور نمیکنه و میگه امشب نیا
خونه چون نمیخوام ببینمت
مجله فارسی غزل هم انقدر که حالش بد شده و مضطربه،همه چیز رو اعتراف میکنه و اوضاع بدتر میشه
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
دلارا میره اداره ی پلیس و متوجه میشه که
چاقو رو مائده تحویل پلیس داده و هارون بهش دروغ گفته از طرفی هارون میاد و
دلارا با عصبانیت بش میگه چطور تونستی اینکارو بکنی!!تو به من دروغ
گفتی/هارون میخواد توضیح بده ولی دلارا میگه از اینجا برو امشب هم خونه
نیا..هارون هم میره..آذرخش میاد و بهشون میگه که غزل اعتراف کرده
راحمی
خونه ی کریمانه و کریمان باهاش صحبت میکنه و میگه اخه چرا فرار کردی و
نرفتی خودتو تسلیم کنی/راحمی با ناراحتی میگه میخواستم خودمو تسلیم کنم اما
نتونستم تو روی جهان نگاه کنم بخاطر همین رفتم
دلارا خیلی ناراحته و
به جهان میگه از یه طرف غزل از طرف دیگه ایسو..ما چطور مادر و پدری هستیم
که مواظب بچه هامون نبودیم/جهان:ما مقصر بودیم ولی همه چیز درست میشه…آذرخش
میاد پیششون و میگه غزل رو تا جلسه ی اول دادگاه زندانی میکنن/دلارا هم
خیلی ناراحت میشه، جهان به اوزان میگه مادرتو برسون خونه..اوزان هم دلارا
رو میبره
ایسو برای بچش یه نامه مینویسه و تو نامه بهش میگه که خیلی
دوسش داره و قشنگترین حس رو یعنی حس مادری رو بهش داده،بعد هم مینویسه اگه
اتفاقی برا من افتاد بابات ازت مراقبت میکنه و اون بهترین بابای
دنیاست…دنیز میاد تو اتاق و ایسو نوشته هاشو قایم میکنه،دنیز هم چیزی
نمیفهمه
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
راحمی راجع به ایسو از کریمان میپرسه،کریمان میگه ایسو حاملست اما یه بیماری داره،راحمی هم خیلی ناراحت میشه
شب:دلارا تو خونست که هارون میاد پیشش..دلارا میگه مگه نگفتم خونه
نیا/هارون فرم آسایشگاه رو نشون دلارا میده و میگه من قبل از این اتفاقا
مائده رو انداختم آسایشگاه/دلارا:تو میدونستی اون چاقوی واقعی رو به ما
نداده آره/هارون:نه نمیدونستم ولی مطمئن باش هر کاری برای تو میکنم و غزل
رو نجات میدم
یه بسته برای دنیز و ایسو میاد/ایسو به دنیز میگه این
سوپرایز منه برای تو/دنیز هم بازش میکنه میبینه قاب عکس خودشو ایسو
هست..دنیز هم خیلی خوشحال میشه(ایسو یجورایی داره کارای قبل از مرگش رو
انجام میده)همون موقع از تلویزیون اخبار پخش میشه که غزل رو به جرم قتل
گرفتن..ایسو هم خیلی ناراحت میشه و به دنیز میگه باید بریم پیش غزل
مجله فارسی راحمی و کریمان هم از طریق اخبار متوجه ی اوضاع غزل میشن و خیلی ناراحت میشن
مجله فارسی جهان و اوزان هم با چند تا وکیل صحبت میکنن و میگن حتما باید غزل رو نجات بدید
مجله
فارسی غزل تو زندانه و همش گریه میکنه…یکی از زندانی ها بش گیر میده که
ساکت باشه از طرفی دونفر از زندانی ها دعواشون میشه…غزل هم بیشتر
میترسه..همین موقع به غزل میگن ملاقاتی داری و غزل رو میبرن به اتاق مدیر
زندان
غزل میبینه که ایسو و دنیز و باباش
اومدن..غزل با دیدن ایسو میگه تو چرا اومدی اینجا؟/ایسو:خب نگرانت
بودم/غزل:من خوبم ولی تو دیگه هیچوقت نیا اینجا/ایسو با تعجب میگه
چرا؟/غزل:خب تو حامله هستی،من دوست ندارم خواهرزادم بیاد همچین جایی،تو فقط
مراقب خودت و خواهرزادم باش/ایسو:خیلی دوست دارم/غزل:منم دوست دارم…ایسو و
غزل همدیگرو بغل میکنن،جهان هم بغلشون میکنه و میگه همه چیز درست میشه(فوق
العاده صحنه ی احساسی بود..غزل تو این صحنه با دیدن ایسو خودش رو قوی نشون
داد که ایسو ناراحت نشه اما در سکانس آخر که بهش گفتن وقت ملاقات تمومه به
باباش نگاه کرد و اشک تو چشماش جمع شد)
میتات ساعت ها پشت لپتاپش
میشینه و دنبال اطلاعاتی راجع به اوزگور میگرده و در نهایت میفهمه که
اوزگور زندست و در یه آکادمی در وین داره درس میخونه..میتات سریع اطلاعات
رو میبره نشون جهان میده/جهان هم خیلی خوشحال میشه
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
صبح روز بعد:جهان و آذرخش و اوزان میرن خونه ی
مادر اوزگور و باهاش صحبت میکنن و میگن پسرتون تو وین درس میخونه،مادر
اوزگور اولش انکار میکنه اما بعد طبق مدارکی که جهان نشونش میده مجبور میشه
اعتراف کنه که پسرش زندست..جهان میگه من نمیخوام برا پسرتون مشکلی پیش
بیاد پس برید پیش پلیس و شکایتتون رو پس بگیرید و بگید که اوزگور زندست….از
طرفی هارون،چاتای رو برده بالای یه ساختمون تا ازش حرف بکشه و تهدیدش
میکنه به مرگ،چاتای هم به حرف میاد و میگه اوزگور زندست،هارون چاتای رو ول
میکنه و خوشحال میشه…دلارا و جهان و مادراوزگور در اداره ی پلیس هستند و
مادر اوزگور داره شکایتشو از غزل پس میگیره…هارون به دلارا زنگ میزنه و
میگه مژده بده پسره زندست/دلارا هم با خونسردی میگه میدونم جهان فهمیده
بود/هارون هم خیلی عصبانی میشه که جهان ازش جلوتر بوده
مجله
فارسی غزل آزاد میشه و همه خانواده به همراه آذرخش به استقبال غزل
رفتن…غزل با دیدن اونا بغلشون میکنه…هارون هم داره از دور اونا رو تماشا
میکنه…غزل به جهان میگه این درست بوده که اوزگور زنده بوده؟/جهان میگه اره
زندست/غزل اولش خوشحال میشه اما بعد میگه مائده چطور تونست اینکارو با من
بکنه من حتی میخواستم خودکشی کنم..دلارا هم آرومش میکنه…ایسو به بقیه میگه
همتون باید بیاید خونه ی ما…همگی باهم سوار ماشیناشون میشن و میرن خونه ی
ایسو..هارون هم تعقیبشون میکنه و وقتی میرسن خونه ی ایسو هارون به دلارا
زنگ میزنه و میگه غزل آزاد شد/دلارا:آره آزاد شد/هارون: جهان
اونجاست؟/دلارا:نه چطور مگه؟/هارون هم ناراحت میشه اما چیزی نمیگه
پایان
همه تو خونه ی ایسو جمع شدن،ایسو میگه حالا که هممون جمع هستیم زنگ بزنم
بابا اوزجان که اونم بیاد..ایسو زنگ میزنه به اوزجان ولی اوزجان بازم
گوشیش در دسترس نیست بخاطر همین زنگ میزنه به کریمان و میگه بیاید خونه ی
ما/کریمان نمیخواد بره اما راحمی میگه من جان حشمت رو میگیرم تو برو همگی
باهم خوش باشید،کریمان هم میره…از طرفی جهان زنگ میزنه به رییس زندان و ازش
میخواد که اوزجان به ایسو زنگ بزنه…رییس زندان هم اجازه میده و اوزجان به
ایسو زنگ میزنه و میگه چند روزیه رفتم کُنیا برای تعمیرات ماشین یکی از
دوستام ولی گوشیم خراب شده..ایسو هم تعجب میکنه اما باور میکنه
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
ایسو اتاق بچه رو نشون غزل میده،غزل هم خیلی خوشش میاد..غزل یه اسباب بازی میبینه و میگه:
اینو ببین چقد کوچولوئه/ایسو:وقتی بچه بودم منم یکی شبیه اینو داشتم،تا
وقتی بزرگ شدم ازش جدا نشدم و کنار تختم بود،بدون اون نمیخوابیدم..غزل یکم
ناراحت میشه چون یادش میوفته خودش چه بچگی سختی داشته اما چیزی نمیگه..ایسو
متوجه ناراحت شدن غزل میشه و میگه تو هنوزم فکر میکنی که من زندگیتو
گرفتم؟/غزل:خواهش میکنم اینا رو بیخیال شو،ناراحت میشم راجبش حرف
نزنیم/ایسو:شایدم تقدیر بوده چون بابا اوزجان نمیتونست خرج درمان منو بده
/غزل:مطمئن باش اونم اینکارا رو برات میکرد..به چیزای خوب فکر کن،تو خوب میشی
کریمان هم میاد خونه ی ایسو،همه باهم تو سالن نشستن که میتات به غزل زنگ میزنه..کریمان میبینه و میگه میتات کیه
/غزل گوشی رو برمیداره و میره یکم اونطرفتر و با میتات صحبت میکنه/میتات
خیلی خوشحاله که غزل آزاد شده و میگه بیا بیرون ببینمت اما غزل میگه الان
همه ی خانواده دور همیم و نمیشه بیام بعد هم از میتات بخاطر اینکه نجاتش
داده تشکر میکنه
دلارا از اوزان راجع به میتات میپرسه و اوزان هم میگه
میتات یکی از دوستامه و خیلی پسره خوبیه..غزل میاد پیششون و دلارا بهش میگه
اگه میخوای برو دیدن دوستت/غزل میگه نه نیازی نیست اما همه بش اصرار میکنن
گه بره دیدن میتات/غزل میگه شما ناراحت نمیشید/جهان هم میگه نه تو
برو..غزل هم با خوشحالی میره
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
هارون رو نشون میده که از نبودن دلارا خیلی ناراحته
ایسو میخواد به
خدمتکار بگه که براشون قهوه درست کنه اما بازم دچار مشکل تکلم میشه و
نمیتونه اسم خدمتکار رو بگه،همه با ناراحتی به ایسو نگاه میکنن..دلارا میگه
آروم باش ایسو/ایسو با عصبانیت جوابشو میده ومیگه آرومم/جهان میگه تو باید
به حرف دکتر گوش بدی/ایسو با جدیت میگه:اصلا راجع به سقط بچه من حرف نزن
دنیز میگه:تو باید گوش کنی/ایسو:تو هم بچه رو میخوای؟پس برو خودم تنهایی
بچه رو بزرگ میکنم/اوزان:خودتو جای ما بزار،بفکر ما نیستی؟/ایسو:تو فکر
میکنی من ناراحت نیستم؟من نمیدونم میتونم بچمو بغل بگیرم یا نه،ممکنه اصلا
نتونم بچمو ببینم،من نمیدونم چقدر میتونم با بچم وقت بگذرونم ولی بچمو
میخوام فهمیدید؟واسه همین هر دفعه اینو یاد منو نندازید
غزل میره دیدن
میتات و بازم تشکر میکنه که اوزگور رو پیدا کرده/میتات:از همون اول
میدونستم تو بیگناهی/غزل:تو چطور اوزگور رو پیدا کردی؟/میتات:از اینترنت
استفاده کردم/غزل:منم کلی گشتم ولی پیداش نکردم/میتات:خب من بیشتر
گشتم..غزل من زندگی سختی داشتم ولی از وقتی تو وارد زندگیم شدی انگار
دوباره متولد شدم/غزل:منم همین حس رو دارم
میتات میخواد غزل رو ببوسه اما غزل خجالت میکشه و میگه بریم دیگه/میتات هم میگه باشه بریم
شب:دلارا برمیگرده خونه ولی اصلا حال و حوصله نداره،هارون میاد پیشش و
میخواد باهاش صحبت کنه اما دلارا میگه خسته ام میخوام بخوابم/هارون هم
ناراحت میشه و باهم بحثشون میشه/دلارا به هارون میگه تو واقعا امروز فهمیدی
که اوزگور زندست!!/هارون:تو منو به چی متهم میکنی/دلارا:نمیدونم ولی خودت
باعث بی اعتمادی من شدی/هارون:برات متاسفم
جانان و آسمان رفتن بیرون
اما وقتی برمیگردن خونه ی جانان دونفر از آدمای خلیل میان که اونا رو
بگیرن/آسمان و جانان هم فرار میکنن/جانان از یکی از دوستاش کمک میخواد که
یه خونه براش جور کنه/دوست جانان هم کلیدای یه خونه رو بش میده
صبح:ایسو رفته سونوگرافی،دکتر میگه بچه کاملا خوبه/ایسو باز در مطب دکتر
دستش قفل میکنه دنیز متوجه میشه/ایسو به دنیز نگاه میکنه و نگرانه که نکنه
به دکتر بگه دنیز هم بخاطر ایسو چیزی نمیگه/جهان و دلارا هم بیرون اتاق
سونوگرافی منتظرن که ایسو میاد و میگه جنسیت بچه مشخص شده،پسره/دلارا و
جهان وانمود میکنن که خوشحال شدن اما در اصل خیلی نگرانن مجله فارسی
جمیله میره دیدن هارون و بهش میگه عمت هر کاری هم کرده باشه نباید تو
آسایشگاه حبسش میکردی/همین موقع سما هم اتفاقی میاد و به حرفاشون گوش
میده/جمیله میگه:اون دوتا دخترشو از دست داده و هرکاری کرده به خاطر تو
بوده،اون میخواست بخاطر آلاز همه چیز رو اعتراف کنه حتی با یه خبرنگار هم
قرار داشت که همه چیز رو بگه اما تو همون روز اونو فرستادی آسایشگاه،تو
اونو از آسایشگاه دربیار من خودم مراقبشم
ایسو به نبود اوزجان شک میکنه
و میره پیش انگین و باهاش صحبت میکنه،انگین هم خبر نداره که ایسو راجع به
وضعیت اوزجان اطلاع نداره و میگه وکیلش گفته زود آزاد میشه.پایان
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
ایسو میره پیش انگین و باهاش راجع اوزجان صحبت
میکنه/انگین هم که نمیدونه ایسو نمیدونه اوزجان زندانه میگه:اوزجان باز
خودشو تو دردسر انداخته ولی وکیلش گفته زود آزاد میشه…ایسو هم خیلی ناراحت
میشه و با دنیز میره پیش جهان و میگه چرا به من نگفتید/جهان:نمیخواستیم تو
ناراحت شی/اما آیسو میگه دیگه حق ندارید چیزی رو ازم پنهان کنید بعد هم به
همراه دنیز میره ملاقات اوزجان
راحمی با کریمان راجع به اتفاقی که برای
دخترش افتاده صحبت میکنه و میگه دامادم دخترمو از بالکن پرت داد پایین و
رو سر من اسلحه گذاشت و گفت اگه به کسی چیزی بگی پسرتو میکشم منم بخاطر
جهان حرفی نزدم چون میدونستم اون آدم هرکاری ازش برمیاد ولی جهان قضیه رو
طور دیگه برداشت کرد…کریمان هم خیلی برای راحمی ناراحت میشه
مجله فارسی آسمان پیش جانانه که غزل بش زنگ میزنه و میگه بیا خونم تا باهم خوش بگذرونیم،آسمان به جانان میگه من میرم و زود برمیگردم
غزل منتظره آسمانه که اوزان میاد خونش و براش یه قهوه ساز هدیه میاره/غزل
هم خوشحال میشه/اوزان به غزل میگه میدونم رابطه ی خوبی باهم نداشتیم ولی تو
خواهر منی و هرچی نیاز داشتی به من بگو،غزل هم از اوزان تشکر میکنه و خیلی
خوشحاله…همین موقع آسمان هم میاد خونه ی غزل،از طرفی افراد خلیل جانان رو
پیدا میکنن و وارد خونه میشن و روش اسحله میکشن و الماسا رو میخوانن،جانان
هم بدجور وحشت کرده و میگه یکم بم فرصت بدید تا الماسا رو براتون بیارم…اون
دوتا مرد هم میرن و به جانان یه فرصت میدن/جانان زنگ میزنه به آسمان،غزل
اسم جانان رو گوشی آسمان میبینه ولی توجهی نمیکنه آسمان سریع گوشی رو
برمیداره،جانان به آسمان میگه اونا منو پیدا کردن فورا برو الماسا رو بیار
وگرنه منو میکشن..آسمان هم سریع از خونه غزل میره..غزل و اوزان هم خیلی
تعجب میکنن از رفتار آسمان
مجله فارسی
آسمان سریع میره ویلا و دنبال الماسا میگرده اما الماسا نیست،فکر میکنه
دلارا اونا رو برگشته و میره وسایل دلارا میگرده،دلارا میاد و میگه داری
چکار میکنی؟/آسمان:بگو الماسا رو کجا گذاشتی اگه نگی اونا منو میکشن/دلارا
بدجور شوکه شده و میگه کدوم الماسا؟کی میخواد تو رو بکشه/آسمان باز به گشتن
ادامه میده اما وقتی چیزی پیدا نمیکنه میره پیش جانان و بش میگه دلارا
الماسا رو برداشته و بم نمیده/جانان باور نمیکنه و میگه تو حتما داری دروغ
میگی از همون اول هم چشمت دنبال الماسا بود از اینجا برو/آسمان میگه نمیرم
اگه قراره بیان سراغت و تو رو بکشن باید منو هم بکشن
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
سما میره دیدن جهان و یه گزارش از شرکت های جدید
هارون بش میده بعد هم میگه که امروز یه زنی به اسم جمیله اومده بود دیدن
هارون و ازش خواست که مائده رو از آسایشگاه بیرون بیاره،هارون هم اینکارو
کرد..جهان هم میگه ممنون که گفتی اما اون موضوع شراکت غزل تو اون شرکت جعلی
خیلی فکرمو مشغول کرده نمیدونم باید چکار کنم/سما میگه من یه هکر میشناسم
که میتونه اسم غزل رو از اون شرکت پاک کنه ولی خب پول زیادی
میگیره/جهان:باشه مسئله ای نیست باهاش تماس بگیر/سما من ندیدمش فقط میتونم
بش ایمیل بدم،اون هکر کسی نیست جز میتات،سما به میتات پیام میده و میگه یه
کار برات دارم تو باید اسم یه نفر رو از یه شرکت جعلی پاک کنی/میتات:کار
سختیه و دستمزدش هم بالاست/سما:باشه مشکلی نیست/میتات:پس اطلاعات رو
بده/سما:شرکت مال هارون ارغوانه و اسم شخصی که باید از شرکت پاک شه “غزل
گورپنار” هست/میتات هم با دیدن اسم غزل شوکه میشه
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
صبح:آسمان تصمیم گرفته جانان رو فراری بده و باهم
سوار ماشین شدن و دارن میرن…از طرفی دلارا و هارون راجع به آسمان صحبت
میکنن که آلاز با وسایل بازیش میاد پیششون که هارون الماسا رو تو وسایل
آلاز میبینه و اونا رو به دلارا نشون میده…آسمان و جانان دارن تو یه
رستوران صبحانه میخورن که افراد خلیل میان سروقتشون و میگن کجا داشتید
میرفتید! الماسا کجان؟/همین موقع دلارا زنگ میزنه به آسمان/آسمان به اون
مردا میگه بزارید جواب بدم خواهرم میدونه الماسا کجان/اون دو نفر هم اجازه
میدن و آسمان جواب تلفن دلارا رو میده،دلارا هم بش میگه بیا خونه الماسا تو
وسایل آلاز بود/آسمان با اون دو نفر میگه بزارید برم الماسا رو از خواهرم
بگیرم اما اونا میگن نه باهم میریم…اون دونفر به همراه جانان و آسمان میان
جلوی ویلا،آسمان میره که الماسا رو از دلارا بگیره اما دلارا ازش توضیح
میخواد و میگه چیشده؟/اما آسمان چیزی نمیگه/دلارا هم مجبور میشه الماسا رو
بش بده اما قبلش میگه اگه تو دردسر افتاده باشی دیگه خواهری به اسم دلارا
نداری/آسمان هم با گرفتن الماسا سریع میره و سوار ماشین افراد خلیل میشه و
میره
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
دلارا میره محل کارش،غزل هم اومده پیشش و بش میگه دیشب اوزان اومده بود پیشم و خیلی خوشحاله/همین موقع جهان به دلارا زنگ میزنه و میگه هارون،مائده رو از آسایشگاه بیرون آورده،دلارا ناراحت میشه،غزل میگه چی شده/دلارا هم قضیه رو توضیح میده/غزل خیلی عصبانی میشه و میگه چطور هارون تونست اینکارو بکنه و با ناراحتی میره
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
مائده یه کلیپ پر میکنه و به تمام کارایی که کرده
اعتراف میکنه و به جمیله میده تا ببره برای دلارا..به محض رفتن جمیله،غزل
میاد پیش مائده و میگه چطور تونستی منو بخاطر کاری که نکردم مجازات کنی،تو
چطور آدمی هستی؟/مائده سکوت میکنه و غزل ادامه میده و میگه تو تنها موندی
چون لیاقت اینو نداری که کسی پیشت باشه،اول دخترات بعد هم هارون و نوه
ات،تو دیگه کسی رو نداری/مائده با شنیدن این حرفا حالش بد میشه چون آسم
داره نفسش میگیره،غزل اسپره ی مائده رو میبینه و میگیره دستش و میگه الان
زندگیت تو دسته منه ولی من تو رو نمیکشم بعد هم اسپره رو میزاره روی میز
روبرویی مائده و میگه اگه میخوای نجات پیدا کنی پس بیا اسپره رو بردار،غزل
میره و مائده حالش خیلی بده
ایسو از خونه میاد بیرون و با برهان روبرو
میشه،برهان به ایسو میگه باید باهام حرف بزنیم و ایسو رو سوار ماشین خودش
میکنه و میگه من تو رو مثل دختر خودم میدونم و خیلی دوست دارم،برای تو و
دنیز هرکاری میکنم اما جهان میخواد بین من و پسرمو بهم بزنهایسو تعحب میکنه
و میگه این چه حرفیه/برهان:اون تو انبار من جنس قاچاق گذاشته و منو به
پلیس لو داده/آیسو:بابای من چنین کاری نمیکنه/برهان:اون حتی بابای واقعی تو
نیست/آیسو از حرفای برهان خیلی عصبانی میشه و از برهان میخواد که ماشین رو
نگه داره اما برهان ماشین رو نگه نمیداره/ایسو هم داد میزنه ماشین رو نگه
دار که برهان حواسش پرت میشه و از جاده منحرف میشه و ماشین پرت میشه تو دره
مجله
فارسی دنیز و آیسو در کلاسهای بارداری ثبت نام کردن و دنیز میره به اون
کلاسا و منتظره آیسو میشه که بیاد اما آیسو نمیاد…آیسو و برهان هم تو وضعیت
بدی هستند،آیسو به هوش میاد و میگه بچه ام،همین موقع دنیز زنگ میزنه به
ایسو ولی آیسو نمیتونه جواب بده و دوباره بیهوش میشه
مائده حالش بده اما خودشو به اسپره میرسونه و نجات پیدا میکنه
اوزان با جهان راجع به راحمی صحبت میکنه و میگه بهتره دنبالش بگردیم/جهان
میگه من هنوز سر قضیه ی خواهرم ازش ناراحتم/اوزان:شاید اون برهان دروغ گفته
باشه/جهان:درسته چون تازه فهمیدم که مرگ مادر دنیز هم تقصیر بابام نبود
مقصرش خود برهان بودهجهان به آزمی،عکس خواهرش و شوهرش رو میده و میگه راجب
مرگ خواهرم تحقیق کن
جمیله میره ویلا و میخواد CD رو به دلارا بده اما
دلارا خونه نیست و آسمان اونو تحویل میگیره،آسمان CD رو میزاره تو دستگاه
که بفهمه چیه اما اون دستگاه CD رو نمیخونه و آسمان هم CD رو با خودش میبره
تا بعدا چکش کنه.این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
دلارا چون فهمیده هارون،مائده رو باز برگردونده
خونه میره شرکت هارون،اونجا سما رو میبینه اما توجهی به سما نمیکنه و با
هارون بحثش میشه و میگه چرا اینکارو کردی!من دیگه نمیدونم تو داری منو بازی
میدی یا واقعا عاشقمی/هارون سعی داره دلارا رو آروم کنه اما دلارا میگه
اگه واقعا دوسم داری یه مدت خونه نیا،چون میخوام تنها باشمدلارا میره و
هارون خیلی عصبانی میشه
مجله فارسی جمیله
میره خونه و مائده بهش میگه که غزل اومده بود منو بکشه،بخاطر همین نباید
جلوشون کوتاه بیام اونا میخوان هارون رو نابود کنن،اون CD رو چکار
کردی/جمیله:دلارا خونه نبود اونو دادم به خواهرش/مائده:وای بیچاره شدم برو
اونو پس بگیر
مجله فارسی غزل بخاطر کاری که
کرده ناراحته و نگرانه که مائده مرده باشه و به میتات قضیه رو میگه/میتات
هم میگه شماره ی مائده رو میگیره،مائده جواب میده،غزل هم خیالش راحت میشه
آمبولانس میرسه سر صحنه ی تصادف و به آیسو و برهان رسیدگی میکنن…از طرفی
دنیز نگران آیسو شده و به جهان زنگ میزنه و میگه من و ایسو قرار بود بریم
کلاسهای بارداری ولی الان آیسو نیستشجهان هم میگه باشه پس بیا شرکت تا
پیداش کنیم این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
میتات،کاری که سما ازش خواسته بود رو انجام میده و به سما خبر میده(یعنی اسم غزل رو از اون شرکت جعلی پاک میکنه)
آسمان میره خونه ی جانان و باهم CD رو نگاه میکنن و میبینن که مائده
اعتراف کرده/آسمان به جانان میگه نباید این CD به دلارا برسه چون اگه این
CD رو ببینه رابطش با هارون خوب میشه،هارون هم وقتی با دلارا خوب باشه
ممکنه دیگه به من پول نده بخاطر همین فعلا این CD رو نگه میدارم تا به موقش
استفاده کنم
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
مائده یه کلیپ پر میکنه و به تمام کارایی که کرده اعتراف میکنه و به جمیله
میده تا ببره برای دلارا..به محض رفتن جمیله،غزل میاد پیش مائده و میگه
چطور تونستی منو بخاطر کاری که نکردم مجازات کنی،تو چطور آدمی هستی؟/مائده
سکوت میکنه و غزل ادامه میده و میگه تو تنها موندی چون لیاقت اینو نداری که
کسی پیشت باشه،اول دخترات بعد هم هارون و نوه ات،تو دیگه کسی رو
نداری/مائده با شنیدن این حرفا حالش بد میشه چون آسم داره نفسش میگیره،غزل
اسپره ی مائده رو میبینه و میگیره دستش و میگه الان زندگیت تو دسته منه ولی
من تو رو نمیکشم بعد هم اسپره رو میزاره روی میز روبرویی مائده و میگه اگه
میخوای نجات پیدا کنی پس بیا اسپره رو بردار،غزل میره و مائده حالش خیلی
بده
ایسو از خونه میاد بیرون و با برهان روبرو میشه،برهان به ایسو میگه
باید باهام حرف بزنیم و ایسو رو سوار ماشین خودش میکنه و میگه من تو رو
مثل دختر خودم میدونم و خیلی دوست دارم،برای تو و دنیز هرکاری میکنم اما
جهان میخواد بین من و پسرمو بهم بزنهایسو تعحب میکنه و میگه این چه
حرفیه/برهان:اون تو انبار من جنس قاچاق گذاشته و منو به پلیس لو
داده/آیسو:بابای من چنین کاری نمیکنه/برهان:اون حتی بابای واقعی تو
نیست/آیسو از حرفای برهان خیلی عصبانی میشه و از برهان میخواد که ماشین رو
نگه داره اما برهان ماشین رو نگه نمیداره/ایسو هم داد میزنه ماشین رو نگه
دار که برهان حواسش پرت میشه و از جاده منحرف میشه و ماشین پرت میشه تو دره
دنیز و آیسو در کلاسهای بارداری ثبت نام کردن و دنیز میره به اون کلاسا و
منتظره آیسو میشه که بیاد اما آیسو نمیاد…آیسو و برهان هم تو وضعیت بدی
هستند،آیسو به هوش میاد و میگه بچه ام،همین موقع دنیز زنگ میزنه به ایسو
ولی آیسو نمیتونه جواب بده و دوباره بیهوش میشه
مائده حالش بده اما خودشو به اسپره میرسونه و نجات پیدا میکنه
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
اوزان با جهان راجع به راحمی صحبت میکنه و میگه
بهتره دنبالش بگردیم/جهان میگه من هنوز سر قضیه ی خواهرم ازش
ناراحتم/اوزان:شاید اون برهان دروغ گفته باشه/جهان:درسته چون تازه فهمیدم
که مرگ مادر دنیز هم تقصیر بابام نبود مقصرش خود برهان بودهجهان به
آزمی،عکس خواهرش و شوهرش رو میده و میگه راجب مرگ خواهرم تحقیق کن
مجله
فارسی جمیله میره ویلا و میخواد CD رو به دلارا بده اما دلارا خونه نیست و
آسمان اونو تحویل میگیره،آسمان CD رو میزاره تو دستگاه که بفهمه چیه اما
اون دستگاه CD رو نمیخونه و آسمان هم CD رو با خودش میبره تا بعدا چکش کنه.
مجله
فارسی دلارا چون فهمیده هارون،مائده رو باز برگردونده خونه میره شرکت
هارون،اونجا سما رو میبینه اما توجهی به سما نمیکنه و با هارون بحثش میشه و
میگه چرا اینکارو کردی!من دیگه نمیدونم تو داری منو بازی میدی یا واقعا
عاشقمی/هارون سعی داره دلارا رو آروم کنه اما دلارا میگه اگه واقعا دوسم
داری یه مدت خونه نیا،چون میخوام تنها باشمدلارا میره و هارون خیلی عصبانی
میشه
جمیله میره خونه و مائده بهش میگه که غزل اومده بود منو
بکشه،بخاطر همین نباید جلوشون کوتاه بیام اونا میخوان هارون رو نابود
کنن،اون CD رو چکار کردی/جمیله:دلارا خونه نبود اونو دادم به
خواهرش/مائده:وای بیچاره شدم برو اونو پس بگیر
غزل بخاطر کاری که کرده
ناراحته و نگرانه که مائده مرده باشه و به میتات قضیه رو میگه/میتات هم
میگه شماره ی مائده رو میگیره،مائده جواب میده،غزل هم خیالش راحت میشه این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
آمبولانس میرسه سر صحنه ی تصادف و به آیسو و برهان رسیدگی میکنن…از طرفی دنیز نگران آیسو شده و به جهان زنگ میزنه و میگه من و ایسو قرار بود بریم کلاسهای بارداری ولی الان آیسو نیستشجهان هم میگه باشه پس بیا شرکت تا پیداش کنیم این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
میتات،کاری که سما ازش خواسته بود رو انجام میده و به سما خبر میده(یعنی اسم غزل رو از اون شرکت جعلی پاک میکنه)
آسمان میره خونه ی جانان و باهم CD رو نگاه میکنن و میبینن که مائده
اعتراف کرده/آسمان به جانان میگه نباید این CD به دلارا برسه چون اگه این
CD رو ببینه رابطش با هارون خوب میشه،هارون هم وقتی با دلارا خوب باشه
ممکنه دیگه به من پول نده بخاطر همین فعلا این CD رو نگه میدارم تا به موقش
استفاده کنم
پایان
این مطلب متعلق به سایت مجله فارسی به آدرس www.majalefarsi.ir است.
منبع : تاپ ناز
مهران رجبی بازیگر سینما و تلویزیون که این روزها در مشغول بازی در پروژه جدید سینمایی به نام ما خیلی باحالیم به کارگردانی بهمن گودرزی می باشد عکسی از گریم خود در نقش ابی خواننده لس آنجلسی منتشر نمود.
منبع: آریا پیکس
جزئیات ماه عسل ۹۶ با اجرای احسان علیخانی
برنامه پرطرفدار ماه عسل که چندین سال است در ایام ماه مبارک رمضان روی آنتن می رود امسال نیز و در ایام رمضان ۹۶ نیز هر شب در این ماه پخش میگردد.
تهیه کنندگی و اجرای این برنامه طبق همیشه بر عهده احسان علیخانی می باشد.
سازندگان ماه عسل که برنامه سال تحویل امسال را نیز روی آنتن بردند در همان برنامه اعلام کردند که مردم می توانند سوژه های خود را جهت حضور در برنامه ماه عسل امسال برایشان ارسال کنند.
مهمان های این برنامه غالباً مردم عادی جامعه هستند که توانستهاند در زندگیشان کار مهمی انجام بدهند یا در زندگی افراد دیگر تأثیرگذار بودند و یا حادثه مهمی در زندگیشان رخ داده است.
اکثر میهمانهای ماه عسل در زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردند اما همگی با امید، پشتکار و تلاش و مبارزه بر مشکلات غلبه کرده و به انسانهای موفقی در زندگی خود تبدیل شدند. این برنامه سعی دارد با تلنگرهایی که از طریق مهمانان مختلف به مخاطب میزند، وجدان بیننده را بیدار کند. از آنجا که این برنامه در ماه رمضان پخش میشود، این موضوع بیشتر بر مردم تأثیر میگذارد چراکه این ماه را به روزه داری میپردازند و بیش از پیش به خدا و نماز و دیگر عبادات میپردازند.
این برنامه همزمان با شروع ماه مبارک رمضان ( از تاریخ ۵ خرداد ۹۶) هرشب حدود ساعت ۱۹ از شبکه سه سیما پخش میشود و تا دقایقی پیش از اذان مغرب ادامه دارد. تکرار این برنامه نیز روز بعد ساعت هشت صبح از شبکه سه سیما است.
سریالهای رمضان ۹۶
مهمان برنامه دورهمی 31 فروردین 96 , مهمان 31 فروردین 96 برنامه دورهمی , مهمان برنامه 31 فروردین 96 دورهمی کیه؟ , مهمان دورهمی پنجشنبه کیست؟ , برنامه دورهمی 31 فروردین 96 کی پخش میشه؟ , ساعت پخش دورهمی امشب پنجشنبه , زمان شروع فصل دوم برنامه دورهمی , دورهمی , مهران مدیری , تاریخ پخش سری جدید دورهمی , دورهمی فصل دوم , دانلود فصل دوم برنامه دورهمی , مهمان امشب دورهمی کیست؟ , مهمان برنامه دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 چه کسی است؟ , مهمان دورهمی امشب , زمان پخش فصل دوم دورهمی , ساعت پخش دورهمی 31 فروردین 96 , خبر جدید درباره دورهمی سری جدید , زمان پخش برنامه دورهمی 31 فروردین 96 , مهمان امشب دورهمی کیه؟
برای اطلاعات بیشتر به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
گروه فیلم : طنز
سال تولید : 1394
پخش : شبکه نسیم هر شب در نوروز 95
کارگردان : مهران مدیری
بازیگران: سیامک انصاری ، الیکا عبدالرزاقی،مهران رنجبر ، محمد نادری ، شقایق دهقان، مهران مدیری و امیر مهدی ژوله
خلاصه داستان : «دورهمی» یک مجموعه نمایشی ترکیبی است و شامل استندآپکمدی با حضور تماشاگران است و به جز بازیگران ثابت در هر قسمت یک بازیگر مهمان نیز حضور دارد که با حضور در مقابل دوربین همراه با سایر بازیگران وارد فضای شیرین و کمدی قصه خواهد شد.
________________________________________________________________
مهمان امشب دورهمی ... است.تا ساعاتی دیگر
لینک دانلود دورهمی با حضور ... بر روی اینجا کلیک کنید
مهمان برنامه دورهمی 31 فروردین 96 , مهمان 31 فروردین 96 برنامه دورهمی , مهمان برنامه 31 فروردین 96 دورهمی کیه؟ , برنامه دورهمی 31 فروردین 96 کی پخش میشه؟ , مهمان برنامه دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 چه کسی است؟ , ساعت پخش دورهمی 31 فروردین 96 , زمان پخش برنامه دورهمی 31 فروردین 96 , دانلود برنامه دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 , برنامه دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 , دانلود دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 , پخش آنلاین دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 , تماشای آنلاین دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 , دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 + دانلود , دانلود رایگان دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 , دانلود دورهمی پنجشنبه 31 فروردین 96 با حجم کم و کیفیت بالا , دانلود دورهمی 31 فروردین 96 , پخش آنلاین دورهمی 31 فروردین 96 , تماشای آنلاین دورهمی 31 فروردین 96 , دانلود برنامه دورهمی فروردین مدیری 31 فروردین 96 , مهمان دورهمی 31 فروردین 96 کیه
حمید فرخ نژاد بازیگر و کارگردان ایرانی متولد 28 فروردین 1348 در آبادان است. و 48 سال سن و قد او 188 سانتی متر می باشد.
فرخ نژاد فعالیت بازیگری خود را با فیلم بازی در فیلم در کوچه های عشق آغاز نمود که این فیلم در سال 1369 ساخته شد.
تحصیلات : حمید فرخ نژاد دارای مدرک کارگرانی تاتر از دانشکده هنر های زیبایی دانشگاه تهران می باشد.
فرخ نژاد با بازی در فیلم عروس آتش به شهرت بسیاری دست یافت.
همسر حمید فرخ نژاد فرزوان جلیلی فر که از طراحان صحنه و لباس سینما می باشد است و این زوج یک فرزند پسر هم به نام فربد نیز دارند.
حمید فرخ نژاد و پسرش فربد فرخ نژاد
اینستاگرام : Hamid.Farrokhnejad
افتخار شروع سینما با خسرو سینایی
یکی از افتخارات فرخ نژاد از نظر خودش این است که سینما را با خسرو سینایی شروع کرداست؛ به گفته فرخ نژاد، سینایی فیلمسازی است که سینما برایش مهم و محترم است. با آدمهای حسابی زیادی کار کردهام. افتخارم گرفتن جایزه از جشنوارههای خارجی و فجر نیست، بزرگترین افتخارم این است که با سینایی کارم را شروع کردهام. من سال ۱۳۶۸ تئاتر را در هنرهای زیبا خواندهام. همانجا با سمیرا سینایی، دختر خسرو سینایی همکلاس بودم. در ترم دوم پیشنهاد ساخت یک فیلم را دادم که آقای سینایی قبول کرد و باعث ساخت «در کوچههای عشق» شد. درکنار این، دستیار کارگردانی سریالهای رده پایین را انجام دادم که البته در کنار درسهای آکادمیک خیلی کمک کرد. ببینید، سینمای ما مثل مملکتمان با خیلی ها متفاوت است و خاص است و همینها درکنار هم کمک کرد چون سر کلاس چیزی را می خوانی که در واقعیت اجرا نمی شود. سینایی بهم یاد داد سینما را جدی دنبال کنم.
رابطه خوب با مطبوعات
البته او بازیگری است که همیشه رابطه خوبی با مطبوعات داشته: درخیلی از مواقع اگر پی گیری مطبوعات نبود، بسیاری از کارهای ما به دست فراموشی سپرده می شد. چون قطعاً خیلی ها بودند که دوست داشتند خیلی از مسائل به دست فراموشی سپرده شود.
حمید فرخ نژاد و ساعت خوشی ها
جالب است بدانید سالها قبل حمید فرخ نژاد قرار بوده با گروه ساعت خوش همکاری داشته باشد . خود او دراین باره گفته :زمان دانشجویی که با علی عمرانی دوست شدم یک بار به من گفت که قصد دارد یک کار تلویزیونی با طنز نو برای تلویزیون بسازد و به من گفت می خواهد که یکی از بازیگران اصلی گروه باشد .در عالم جوانی گفتم که باید اول فیلمنامه ها را بخوانم تا تصمیم بگیرم و همین شد که دیگر سراغ من نیامدند . اسم این کار پرواز ۵۷ بود که به سرعت باعث شهرت گروه مهران مدیری و خیلی از کمدین های این سالها شد . بعدهم با ساعت خوش و سال خوش ادامه پیدا کرد و محبوبیت عجیب و غزیبش همه جارا فرا گرفت .تا مدتها غصه دار بودم که چرا چنین اشتباهی کردم و این پیشنهاد را ردکردم .البته بعد ها به این نتیجه رسیدم که انگار خدا نخواست که مسیر من در ابتدای راه از این کانال باشد .گمان می کنم همین است ومن را با خودش برده و هنوز هم دارد می برد و فقط از یک جایی به بعدش را سعی کردم مدیریت کنم .
حمید فرخ نژاد در نمایی از فیلم خوب بد جلف
وقتی موفقم که شبیه بقیه نباشم
حمید فرخ نژاد در مصاحبه ای گفته است :تئاتر هیچ وقت مرا جذب کرد . چیزهای خوبی مثل جدیت ،تحلیل شخصیت و تمرین ودورخوانی های فراوان درتئاتر است که اگر کارگردانهای ما این چیزهای خوب را از دنیای تئاتر وام بگیرند ،در فیلمسازی بسیار به دردشان می خورد ،که نمونه موفقش را در کار اصغر فرهادی می توان دید .اما اگر سنتهای کار نمایش با تمام قواعد و شرایطش به سینما بیاید تصنع وکهنگی ایجاد می کند .خیلی زود اینها را فهمیدم ودوست نداشتم . بعدها در کار بازیگری هم به خودم گفتم وقتی موفقم که شبیه بقیه نباشم و از تصنع وتکلف فضای نمایش دور شوم . این خشکی و عصا قورت دادگی و این صداهای پخته و تربیت شده که از دوبله می آید ،به درد تصویر دنیای امروز ما نمی خورد . کدام یک از ما اینقدر سلیس و بی تپق و کامل حرف می زنیم ؟هیچ وقت نفهمیدم چرا تا می گفتیم صدا ،دوربین وحرکت ،بازیگرهایی که قبلش راحت وبی تکلف بودند یک هو همه چیزشان عوض می شد .
اعتراف جالب حمید فرخ نژاد:به دنبال یک سینما پرمخاطب آبرومند
میخواهم اعتراف کنم زمانی میگفتم تا پیشنهادی عالی نباشد قبول نمیکنم و سالی یک فیلم بیشتر بازی نمیکردم. الان تحولی در من رخ داده؛ دیگر کمتر منتظر آن نوع فیلم میمانم. به جایش دنبال یک سینمای پرمخاطب آبرومند میگردم. الان سالی ده تا فیلم درجهیک ساخته نمیشود. به عنوان یک حرفهای چارهای ندارم جز آنکه فقط دنبال فیلم آبرومند باشم. دیگر نمیتوانم منتظر عروس آتش، ارتفاع پست و چهارشنبهسوری بمانم. تعداد اینها خیلی کم شده. جز این سینمای موجود، یک نوع سینمای تبلیغاتی رسمی هم هست که فیلمهای مورد تأیید میسازد و بازی در آنها ممکن است تو را به یک بازیگر تبلیغاتی تبدیل کند.(گفت وگو با حسین معززی نیا در همشهری ۲۴/آذر ۸۹)
ماجرای پیشنهاد نقش اول فیلم ارتفاع پست توسط اصغر فرهادی
بد نیست بدانید که پیشنهاد نقش اول فیلم ارتفاع پست توسط اصغر فرهادی داده شده است .خود حمید فرخ نژاد دراین باره گفته :حاتمی کیا را اولین بار در دانشکده هنرهای زیبا دیدم . آدم معروفی بود ومااز لای در نگاهش می کردیم . زمان دانشجویی برای نقش کوچک و پرت وپلایی در سریال خاک سرخ دعوت شدم ،اما با اینکه کار حاتمی کیا بود قبول نکردم . چند سال بعد از طریق بهرام عظیم پور دعوت شدم دفتر تولید ارتفاع پست .وقتی رفتم دفترشان حاتمی کیا وارد شد و از جلوی من گذشت بدون اینکه جواب سلامم را بدهد .گفتم پس اینطور !اینها من را صدا کرده اند که خرابم کنند و به تلافی نه گفتن به خاک سرخ می خواهند ضایعم بکنند .طفلکی ابراهیم اصلا اینطور آدمی نبود ولی آن موقع برای خودم اینطور تعبیر کردم . البته قبلش در دفتر اصغر فرهادی – که داشت سریال در شهر را می ساخت -فیلمنامه ارتفاع پست را خوانده بودم . فرهادی درباره فیلم حرف زد وحتی گفت برای نقش اول من را پیشنهاد داده است . از داستان فیلم وشخصیت جنوبی قاسم خوشم می آمد .(گفت وگو با همشهری ۲۴/ آذر ۹۲)
تناقض های مرد معاصر ایرانی
«چهار شنبه سوری» به کارگردانی اصغر فرهادی
یکی از مهترین فیلم هایی است که فرخ نژاد در آن بازی کرده است. او در این
فیلم شخصیتی با عنوان مرتضی را بازی می کند. زمانی یکی از منتقدان مطرح در
تحلیلی درباره بازی فرخ نژاد دراین فیلم نوشته بود: شخصیت مرتضی در
«چهارشنبه سوری» با تکاپویی معنایافته که برای اغلب مردان ایرانی اشنا به
نظر می رسد، این تکاپو صرفاً نه تنها مخفی کردن یک رابطه پنهانی بلکه در
بعدی وسیع تر تلاش یک نسل از مردان ایرانی برای سامان بخشیدن به زندگی
آشفته خود ان هم در آستانه گذر از جوانی است زمانی که احساس میکنند خانه و
خانواده پاسخ گوی آن چه میخواهند داشته باشند نیست.
به گمانم زنان تماشاگر درشخصیت مرتضی یک مرد هوس باز میبینند و مردان در او
مردی خسته که برای حفظ چیز هایی تلاش میکند که در عین بی علاقگی به آن ها
وابسته شان شده ونمیتواند از ان ها دل بکند یا وظیفه اجتماعی اش این اجازه
را به او نمی دهد؛ از این سو شاید شخصیت مرتضی در سینمای معاصر یکی از
معدود نمونه هایی باشد که با وجود رو دست زدن به تماشاگر در انتهای فیلم
حداقل من تماشاگر احساس بدی نسبت به او ندارم چون این احتمال رامی دهم که
رابطه پنهانی او فرا تر از خیانت تنها یک رابطه عاطفی باشد و همین زن
همسایه است که بر خلاف همسر خودش مژده نگران سلامتی و خانواده اوست. از طرف
دیگر در شخصیت مرتضی به شکل تحسین برانگیزی بسیاری از خصوصیت های یک
ایرانیه امروزی جمع شده است .شخصیت خسته و بی حوصله و عصبیه مرتضی با قد
وبالای بلد حمید فرخ نژاد و چشم های گود افتاده و سیگاری که از لای
انگشتانش نمی افتد نمونه ی معاصر مرد ایرانی است که تلاش معاش وجه تزویر
گرایانه اش را تا حدی تعدیل میکند.
در ترسیم این شخصیت و دو رویی اش چنان مهارتی به کار رفته که مر تضی هم کار
کرد شخصیت منفی درام را پیدا کند و هم به عنوان مردی که بسیاری ار ارزو
هایش عملی نشده و زن و زندگی و آن خانه ی به هم ریخته برایش حکم جهنم را
دارد تمامی واکنش هایش بازتاب جامعه ای بسته و سنتی باشد که راهی جز تزویر و
ریا پیش پای اکثر شهروندانش نمی گزارد . به همین دلیل مرتضی در قالب
شخصیتی که عملا میان دو دنیا گیر کرده شبیه مرده متحرکی است که سر گردانی
بسیاری از مردان ایرانی را که میان سنت و مدرنیته میان وفاداری و خیانت به
اصول اسیر مانده اند به بهترین شکل در چهارشنبه سوری به نمایش می گذارد.
هوادارانی در حسرت جایزه جشنواره فجر
همه دوستداران فرخ نژاد چه در میان منتقدان وچه در میان مردم عادی در همه این سال ها در حسرت اهدا جایزه به فرخ نژاد به عنوان بهترین بازیگر در جشنواره فجر بوده اند. البته این جایزه پس از سال ها، یکی دوسال قبل به خاطر فیلم استرداد به او اهدا شد .به اعتقاد بسیاری حق مسلم او دراین سالها برای دریافت جایزه خورده شده است. از چهارشنبه سوری گرفته تا فیلم به رنگ ارغوان
جایزه ای که از او گرفته شد
اما در جشنواره چند سال پیش، جایزه ای که تا دقایق آخر قرار بود به فرخ نژاد داده شود به او اهدا نشد. سایت های خبری در آن زمان درباره این اتفاق می نویسند: شنیده شده درحالی که اهدا سیمرغ بهترین بازیگر به حمید فرخ نژاد در اختتامیه جشنواره فیلم فجر قطعی بوده است، در آخرین لحظات به دلایلی از اهدا سیمرغ به این بازیگر مطرح جلوگیری می شود.
به نوشته ای این سایت های خبری، پیش از برگزاری مراسم اختتامیه به حمید فرخ نژاد گفته می شود که قرار است سیمرغ بهترین بازیگر به خاطر بازی اش در فیلم «شب واقعه» به او داده شود. حمید فرخ نژاد نیز تصمیم می گیرد جوایز خود را به سرتیپ منوچهر کهتری، فرمانده شکست حصر آبادان و عملیات غرورآفرین ثامن الائمه اهدا کند و پس از اینکه اهدا جایزه به فرخ نژاد قطعی می شود، حتی سرتیپ کهتری از شهرستان برای حضور در مراسم اختتامیه دعوت به عمل می آید و این فرمانده جنگ در مراسم اختتامیه حضور می یابد، ولی در لحظات آخر گویا اتفاقی روی می دهد و جایزه بهترین بازیگر مرد که قرار بوده به فرخ نژاد داده شود، به بازیگر دیگری داده می شود. پیش از این ناصر دهقانی مدیرعامل موسسه فرهنگی هنری شاهد و مجری طرح فیلم «شب واقعه» در گفت و گویی از عدم اهدا جایزه به حمید فرخ نژاد به خاطر بازی در فیلم «شب واقعه» انتقاد و از این واقعه اظهار تعجب کرده بود.
رفتار زننده ای بود
خود حمید فرخ نژاد نیز بعدها و همزمان با اکران فیلم «دموکراسی» به این موضوع واکنش نشان داده و می گوید: تنها چیزی که ناراحتم میکند این است که چرا با آن اطمینان اعلام کردند و بعد ناگهان اسم یک بازیگر دیگر را خواندند. رفتار زنندهای بود.(گفت وگو با همشهری جوان)
او یکی دوسال بعد با حضور دربرنامه هفت با جزییات بیشتری به این اتفاق عجیب می پردازد. البته این جایزه نگرفتن به نظر می رسد، برای خودش هم دیگر اهمیت نداشته باشد. جالب است بدانید فرخ نژاد در اظهار نظر کنایه آمیزی به این موضوع گفته: درمورد جشنواره فجر و جایزه نگرفتنم باید بگویم یک وقت است که داورانی قضاوت می کنند که نظرشان ورای شان خیلی برایت مهم است و وقتی مورد انتخاب شان نیستی ناراحت می شوی. ولی درواقع نظر این دوستان (داوران جشنواره در آن زمان) اصلاً برای من مهم نبود. وقتی به تک تک داوران فکر می کنم می بینم که حالا که به لحاظ قاعده باید نظرشان را بپذیریم ،به لحاظ روانی غصه نخوردم که از این افراد جایزه نگرفتم!
با خودم مشکل دارند
یااو در مصاحبه ای باهمشهری جوان می گوید: راستش دیگر زیاد برایم مهم نیست. شاید یک زمانی برای جایزه جشنواره بیشتر از امروز اهمیت قائل بودم. به هر حال هر بازیگری دوست دارد تحسین شود و برای بازیاش ارزش قائل شوند. ولی الآن برایم فرق چندانی نمیکند. یک جورهایی به این بازی عادت کردهام.گاهی با خودم فکر میکنم که آیا واقعاً تحسین چنین آدمهایی و جایزه چنین جشنوارهای به اینهمه کشمکش و هیاهو میارزد؟ تقریباً مطمئن شدهام که با خودم مشکل دارند، نه با بازیام.
علیرضا عصار وستایش ازحمید فرخ نژاد
حمید فرخ نژاد از بازیگران مطرح سینمای ایران است. علیرضا عصار چند سال پیش گفت وگویی با همشهری ۲۴ کرده ودر بخسهایی از آن از بازی حمید فرخ نژاد تعریف کرده بود. اودراین مصاحبه از فیلم هامون هم به عنوان فیلم محبوب خود نام برده بود. عصار دراین مصاحبه گفته بود:هامون حلقه محکمی بین نسل من و سینمای ایران بود چرا که حتی آنهایی که چندان هم اهل سینما نبودند وقتی این فیلم اکران شد. جذب سینمایش شدند. فیلمی که واقعا تاثیر گذار بود وهنوز هم برای نسل من فیلم مهمی است. شاید بتوان گفت هامون مهمترین فیلم ایرانی زندگی من است. اما من از کرخه تا راین وآژانس شیشه ای را هم خیلی دوست دارم. اودر بخش دیگری از این مصاحبه گفته بود :بازی آقای فرخ نژاد و هم خودشان را دوست دارم و بادید دیگری به تماشای فیلمهایشان می نشینم. من بازی آقای فرخ نژاد را طور دیگری دوست دارم و برایم عزیز ترند. یادم می آید اولین باری که بازی ایشان را دیدم در عروس آتش بود که تا پیش از آن اصلا ایشاندرا از نزدیک ندیده بودم.واقعا از تماشای آن فیلم کیف کردم. کلا ایشان به نظر من آرتیست بسیار خوب وهنرمند قابل اعتماد واعتنایی هستند.
راز محبوبیت حمید فرخ نژاد در چیست؟
بد نیست بدانید مازیار فکری ارشاد منتقد سینما مدتها قبل ودر تحلیلی جالب که درشماره ۴۵۶ مجله فیلم درباره او نوشته بود روایت جالبی را از راز محبوبیت حمید فرخ نژاد را بازگو کرده بود.اودر بخشهایی از یاد داشت خود نوشته بود :این شوخ طبعی ذاتی حمید فرخ نژاد نه تنها در برخوردهای عادی و مراسم و مناسبتها گل می کند ،که به نوعی در شخصیتهایی که نقش آنها را برعهده می گیرد هم به چشم می خورد ،حتی اگر نقش آدمهای جدی وعنق را بازی کند. قد بلند ،تنومندی اندام و زمختی رفتار فرخ نژاد در تضاد با سرخوشی و طنز درونی اش ،کنتراستی جالب به وجود آورده و پرسونای منحصر به فردی برای این بازیگر آفریده است.
فرخ نژاد هرگز نکوشید ته لهجه آبادانیش را پنهان سازد ،بلکه از آن به عنوان مولفه ای در پرورش شخصیت و نقش بهره جست. حرکتهای تند سرودست ،بی قراری داءمی ،لکنت و تپقهای عمدی ازشگردهای بازی فرخ نژاد است. شگردی که از او شخصیتی منحصر به فرد ساخته و معمولا حضورهایی قانع کننده ،تاثیر گذار و البته مفرح در فیلمهایش دارد. شخصیتهایی که فرخ نژاد در سینمای ایران نقش آنها را برعهده می گیرد. طیف متنوعی را شکل می دهند. او از زمره بازیگرانی است که بیشتر نقش را شبیه خود می کنندودر پس هر نقش،نشانی از خود برجای می گذارند.پرسونای بازیگری فرخ نژاد آمیزه ای از تناقضهای طنز آلود است. روندی سینوسی که بعدها به یکی از شاخصه های بازی فرخ نژاد تبدیل شد.او معمولا در نقش آدمهایی تلخ وگاه دافعه برانگیز ظاهر می:-)شود.اما شوخ طبعی و طنز ذاتی گفتار ورفتارش با آن که کمدین نیست اورا به چهره ای محبوب نزد تماشاگران بدل ساخته است.
نقش کوتاهی که در فیلم حاتمی کیا حذف شد
شاید هیچ کس نداند که حمید فرخ نژاد در به نام پدر نقش کوتاهی بازی کرد که در تدوین نهایی حذف شد .او دراین باره گفته است :به خاطر اعتمادی که به حاتمی کیا داشتم بازی کردم.
رد کردن بازی در دوئل
اما فرخ نژاد بازیگری بوده که اگرچه از سوی برخی مورد انتقاد قرار گرفته که نقشهایش را تکرار می کند ولی خود او به شدت سعی کرده که نقشهایش شبیه هم نباشد .مثلا پس از بازی در فیلم ارتفاع پست و عروس آتش بازی در فیلم دوئل به او پیشنهاد شد فیلمی که از خیلی از لحاظ بی نظیر بود تنها ترسی که باعث شد این کاررا رد کند شباهت ظاهری شخصیت این فیلم بود با دو فیلم قبلی اش .خود فرخ نژاد دراین باره گفته :به جایش رفتم درتب بازی کردم که اشتباه کردم وفیلم خوبی از کار درنیامد .برای کار گردان دوئل احترام قائلم ولی این تصمیم غلط یک تصمیم درست حرفه ای بود .نمی خواستم جوری ادامه بدهم که تا دنبال یک آبادانی گشتند اول کار سوت بزنند که فرخ نژاد بیاید .رد کردن دوئل یکی از بزرگترین تصمیمهای زندگی ام بود .اتفاق یکی دیگر از پیشنهادهایم جایی برای زندگی بود .
به وجدانم مراجعه می کنم
همانطور که اشاره شد فرخ نژاد بازیگری بوده که همواره مقاومت عجیب و غریب دربرابر بازی در فیلمهای تجاری از خودش نشان داده ،چون در این سالها او اعتقادداشته که اگربخواهم بازیگر حرف گوش کنی باشم که هر کاری که گفتند بکنم آن وقت هم مشهورتر ومحبوب تر می شوم وهم پولدارتر اما من به وجدانم مراجعه می کنم به اینکه الگوهای من دردورتن نوجوانی چه کسانی بوده ادند؟ به اینکه برای چی تحصیلکرده ام؟ اگر خودم را ول کنم سر از جاهایی در می آورم که آخرش معلوم نیست .این همه بازیگررا نمی بینی که با پیشینه تئاتر روشنفکری و تحصیل در خارج و پایان نامه های غلامحسین ساعدی وبرتولت برشت شان، حالا التماس می کنند تا دریک نود دقیقه ای حداقل یک نقش کوتاه به شان بدهند.
قمار باز
دوست دارم در فیلم های شاخص بازی کنم. فیلم های شاخص یا خیلی خوب می شوند و یا افتضاح با اینکه حیطه سینمای ایران محدود است اما عاشق نقش هایی هستم که قبول کردن آنها مثل قمار است یا پیروز می شوی ویا سقوط می کنی.
در آرزوی کلیدر و تنگسیر
آرزو میکردم ناصر تقوایی، کلیدر را بسازد و من نقش گلمحمد را بازی کنم یا یکبار بهروز افخمی به من پیشنهاد داد میخواهد تنگسیر را بسازد و تو زارمحمد من باش. من هنوز چشمم به در است که فیلمنامهاش را برایم بفرستند؛ همیشه بوده از این آرزوها. (گفت وگویی با فرخ نژاد در سالها قبل)
حمید فرخ نژاد: امید وارم محمد آفریده الگوی مدیران دیگر باشد
حمید فرخ نژاد همین چند سال پیش بود که در اظهار نظری در موزه سینما در زمان نمایش فیلم پوسته از محمد آفریده دفاع کرده ودرباره او او گفته بود ::«تشکر میکنم از مدیرانی که خطر کردند و از فکرهای جدید حمایت کردند و شاخصترین آنها محمد افریده است امیدوارم که او الگویی برای مدیران دیگر باشد و کسانی ماندگار میشوند که خواستند برای هنر کشور کار انجام بدهند.»
ستایش حمید فرخ نژاد از بهروز وثوقی
جالب است بدانید که این بازیگرمطرح سینما چند سال پیش بود که در بخشهایی از گفت وگوی خود با سیامک رحمانی ،کیوان کثیریان ومهدی امیر پور به ستایش از بهروز وثوقی پرداخته بود. فرخ نژاد گفته بود :شاید از معدود آدمهایی که در تاریخ سینمای این مملکت هردو وجاهت را داشته یعنی هم وجاهت هنری داشتهوو هم فیلم تجاری ،بهروز وثوقی است.واقعا دیگر کسی را با این قدرت نداریم که ذو وجهتین باشد.نمی گویم نمی شود ولی نفر اول هردوبودن خیلی سخت است که هم تنگسیر و مل آمریکایی را بازی کنی و هم سوته دلان وبلوچ را…
حمید فرخ نژاد به روایت سعید راد
سعید رادبازیگر مطرح سینما چندسال قبل در گفت وگوی خود بااعتماد حرفهای قابل توجهی زده درباره بازی حمید فرخ نژاد زده بود. سعید راد دراین مصاحبه گفته است : بازیگر باید در فیلم خوب بازی کند تا اقبال پیدا کند. به طور مثال حمید فرخنژاد هر وقت با کارگردانهای خوبی کار کرده است، بازیهای خوبی را هم از خود نشان داده است. بازی او در به رنگ ارغوان و ارتفاع پست حاتمیکیا و همچنین عروس آتش خسرو سینایی بسیار خوب و حرفهیی است. اما همین بازیگر هم نقشها و انتخابهای غلطی در کارنامهاش دیده میشود.
فرخ نژاد و رد کردن بازی در فیلمهای رسوایی، پایان نامه و قلاده های طلا
در سال های اخیر فیلم هایی چون «رسوایی»، «پایان نامه» و «قلاده های طلا» به فرخ نژاد پیشنهاد شده ولی او این پیشنهادها را نپذیرفته است. حمید فرخ نژاد در بخش هایی از گفت و گوی خود با همشهری ۲۴ روایت جالبی از رد کردن پیشنهاد بازی در فیلم های «پایان نامه» و «رسوایی» را بازگو کرده است. فرخ نژاد گفته: این چند سال بازی در سه – چهار فیلم بهم پیشنهاد شد که هم پر سروصدا بود و هم شرایط مالی چشمگیری داشت مثل «رسوایی» آقای دهنمکی که حتی پیشنهاد شراکت دادند. خیلی خیلی بیشتر از این حرفها گیرم میآمد، نخواستم. او درادامه همچنین عنوان کرده که پیشنهاد بازی در فیلم «پایان نامه» را هم نپذیرفته است. از سویی دیگر و به گزارش پارس توریسم در زمان تولید فیلم «قلاده های طلا» پیشنهاد بازی در این فیلم به فرخ نژاد هم شده بود که او بازی دراین فیلم را هم قبول نکرده بود.
ملتی با این پیشینه و سابقهی فرهنگی، نباید اخراجیها پرفروشترین فیلم تاریخش باشد
حمید فرخ نژاد در سالهای اخیر نظر جالبی درباره پر فروش شدن فیلمهایی مثل اخراجیها داشته .خود او دراین باره گفته :متأسفانه ما در مملکتی داریم زندگی میکنیم که پرفروشترین فیلم تاریخ سینمایش اخراجیهاست. این جای سرافکندگی دارد. فعلاً کاری به بد و خوب اخراجیها ندارم و نمیخواهم تحلیلش کنم، ولی ملتی با این پیشینه و سابقهی فرهنگی، نباید اخراجیها پرفروشترین فیلم تاریخش باشد. برای ما کم است. اخراجیها برای مملکتی با این پشتوانهی تاریخی کم است. اخراجیها نباید به شناسنامهی سینمای این ملت تبدیل شود. (گفت وگو با حسین معززی نیا در همشهری ۲۴/آذر ۸۹)
رضا صادقی: حمید فرخ نژاد مایه افتخار خطه جنوب است
جالب است بدانید مدتها قبل رضا صادقی خواننده موسیقی پاپ در بخشی از مصاحبه خود با سایت جمهوریت به تمجید از حمید فرخ نژاد پرداخته است . رضا صادقی گفته: حمید فرخ نژاد نمونهی بارز حرکت است. من با بازی “حمید فرخ نژاد” در ارتفاع پست آشنا شدم، حضور وی در این فیلم بر روی سایر بازیگران نیز تأثیرگذار بود.”حمید فرخ نژاد” نقشهای متفاوتی را بسیار استادانه ایفا کرده و مایهی افتخار خطهی جنوب است.
روایت جالب فرخ نژاد از مردم خسته از دروغ ودرویی وشعار و حرف مفت
حمید فرخ نژاد :خیلی مهم است که شخصیتهای منفی را چطور و با چه حس و لحنی اجرا کنی تا همدلی و نگاه و توجه مخاطب را از دست ندهد . مردم خسته از دروغ و دورویی وریا کاری ،دلزده از شعارو حرف مفت و تبلیغات الکی برای ترویج خوبی های الکی ،این جور کاراکترها را واقعی و از جنس زندگی می دانند و دوست دارند . همان تکنیکی که پیمان قاسم خانی به سریال موفق این روزها یعنی پژمان تزریق کرده و این همه محبوب شده است . برد پژمان این است که مردم بخشی از خودشان را در تلویزیون می بینند نه آن آدم طراحی شده و بی خود که قرار است تصویر آرمانی باشد و نیست . ماهمینیم و همین بودن را اگر نشان بدهیم . توجه وعلاقه مخاطب واقعی مان جلب خواهد شد .خیلی از بازیگران جرات نداشتند نقش مرتضی در فیلم چهار شنبه سوری را بازی کنند و ترجیح می دانند تا ابد همان آدم خوب ،حاج تسبیح به دست ،مومن وپاک یا بسیجی مخاص و ملکوتی و اینها را تکرار کنند . من بازیگر بدون تعارف مردم ایران بودم .سعی کردم خودشان باشم و چون راستش را گفتم قبولم کردند.
فیلم های سینمایی حمید فرخ نژاد
۱۳۶۹ در کوچههای عشق (خسرو سینایی)
۱۳۷۸ عروس آتش (خسرو سینایی)
۱۳۸۰ ارتفاع پست (ابراهیم حاتمیکیا)
۱۳۸۱ تب (رضا کریمی)
۱۳۸۳ به رنگ ارغوان (ابراهیم حاتمیکیا)
۱۳۸۳ طبل بزرگ زیر پای چپ (کاظم معصومی)
۱۳۸۴ صحنه جرم، ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی)
۱۳۸۴ چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی)
۱۳۸۶ حقیقت گمشده (محمد احمدی)
۱۳۸۶ آتشکار (محسن امیریوسفی)
۱۳۸۷ پوسته (مصطفی آل احمد)
۱۳۸۷ پوست موز (علی عطشانی)
۱۳۸۷ حریم (سیدرضا خطیبی سرابی)
۱۳۸۸ همبازی (غلامرضا رمضانی)
۱۳۸۸ شب واقعه (شهرام اسدی)
۱۳۸۸ بیداری رؤیاها (محمدعلی باشه آهنگر)
۱۳۸۸ دموکراسی تو روز روشن (علی عطشانی)
۱۳۸۸ شکلات داغ (حامد کلاهداری)
۱۳۸۸ در انتظار معجزه (رسول صدرعاملی)
۱۳۸۹ چرخ و فلک (بهرام بهرامیان)
۱۳۹۰ گشت ارشاد (سعید سهیلی)
۱۳۹۰ روزهای زندگی (پرویز شیخطادی)
۱۳۹۰ دوباره با هم (روزبه حیدری)
۱۳۹۰ زندگی خصوصی آقا و خانم میم (روحالله حجازی)
۱۳۹۱ استرداد (علی غفاری)
۱۳۹۱ زندگی مشترک آقای محمودی و بانو (روحالله حجازی)
۱۳۹۱ بشارت به یک شهروند هزاره سوم (محمدهادی کریمی)
۱۳۹۲ مردن به وقت شهریور (هاتف علیمردانی)
۱۳۹۲ پرواز زنبورها (حامد امرایی)
۱۳۹۴ یاسین (حامد امرایی)
۱۳۹۴ مشکل گیتی (بهرام کاظمی)
۱۳۹۴ خوب، بد، جلف (پیمان قاسم خانی)
۱۳۹۵ گشت 2 (سعید سهیلی)
۱۳۹۵ بی حساب (مصطفی احمدی)
نویسندگی، کارگردانی و تولید
۱۳۷۶ کوچه پاییز (خسرو سینایی) – مدیر تولید
۱۳۷۸ عروس آتش (خسرو سینایی) – فیلمنامهنویس
۱۳۷۹ سفر سرخ – فیلمنامهنویس و کارگردان
سریالهای حمید فرخ نژاد
۱۳۸۹ گمشده – – بازیگر مهمان
۱۳۸۹ حبیب – (داریوش یاری) – تله فیلم
۱۳۸۹ قلب یخی (اولین سریال بخش خصوصی ایرانی شامل سه فصل ۱۲ قسمتی) – (محمدحسین لطیفی) – بازیگر
۱۳۸۶ حلقه سبز – (ابراهیم حاتمیکیا) – بازیگر
۱۳۷۸ آغوشهای خالی – (وحید نیکخواه آزاد) – بازیگر
تئاتر
۱۳۸۳ شب هزار و یکم (بهرام بیضایی) – بازیگر
عید سعید مبعث
آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت
مبارک باد.
بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.
بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بیحد او بر زمینیان است.
بعثت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
ای شاه سوار ملک هستی
سلطان خرد به چیره دستی
ای ختم پیمبران مرسل
حلوای پسین و ملح اول
سر خیل تویی و جمله خیلند
مقصود تویی همه طفیلند
بعثت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
غار حرا سراسر لبریز نور سرمد
جبریل آمد و گفت قم فانذر محمد
برخیز و رهبری کن،بر یار یاوری کن
بر خلق هر دو عالم، از حق پیمبری کن
ماه فرو ماند از جمال محمّد
سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمّد
بعثت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
جهان بهشت وصال محمد است امشب
چراغ ماه، بلال محمد است امشب
زمین مکه گل انداخته ز بوسه نور
خدیجه محو جمال محمد است امشب
مبعث پیامبر اکرم مبارک
وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک
ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی
چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک !
سلام بر مبعث ، انفجار نور و ظهور همه ارزشها در صحنه حیات بشر !
بعثت، انقلاب بزرگ بر ضد جهل، گمراهى، فساد و تباهی است.
مبعث، پیامآور عدالت و کرامت انسانی است.
بعثت رسول الله (ص) مبارک باد
هنگامه عید است و پر است از برکات
آمد ز حرا رسول شیرین حرکات
با خلق عظیم شد رسول اخلاق
بر خلق خوشش زصدق و ایمان صلوات
بعثت نور مبارک
گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی
در این شب پر فیض تو خواهی ثمراتی
باید که به کوری دو چشمان حسودان
بر احمد و آلش بفرستی صلواتی
عید مبعث مبارک
بعثت نه این سرور ، سرور ولایت است
مبعث نه این چراغ ، چراغ هدایت است
خورشید چون ز شرق حرا پرتو افکند
احمد نه این فروغ ، فروغ رسالت است
خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)
ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)
دیده دل، جام جم به هیچ شمارد
سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)
یا محمد ای خرد پابست تو
ای چراغ مهر و مه در دست تو
هر زمان گلواژه هایت تازه تر
بلکه از هستی بلند آوازه تر
ختم شد بر قامتت پیغمبری
این ترا باشد دلیل برتری . . .
ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت
در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت
بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت
پیامبر اکرم (ص) :
تقوای کامل آن است که آنچه را نمیدانی یاد بگیری و به آنچه میدانی عمل کنی
مبعث، عید شکوفایی خوشبوترین گل هستی، مبارک . . .
ای نام تو جانبخش تر از آب حیات ، محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
از بعثت انبیاء و ارسال رســل ، مقصـــــود تو بـــودی، به جمالت صلـــوات
از بعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک . . .
مجموعه ای از تصاویر، عکس نوشته و عکس پروفایل و متن اس ام اس در مورد مبعث پیامبر اکرم (ص) را برای شما ارائه کرده است.
استقلال تهران و تراکتورسازی پنج شنبه ۱ فروردین |ساعت بازی نتیجه و گلها
تیمهای تراکتورسازی و استقلال در حالی امروز در ورزشگاه یادگار امام تبریز به مصاف یکدیگر میروند که تیم تراکتورسازی برتری جالبی در دیدارهای رودر رو در چارچوب رقابتهای لیگ برتر مقابل حریف تهرانی خود دارد.
تراکتورسازان در حالی آخرین دیدار رودر رو را با پیروزی پشت سر گذاشتند
که آبی پوشان پایتخت در لیگ برتر بیش از ۱۵۰۰روز است که در حسرت پیروزی
مقابل نماینده فوتبال آذربایجان هستند.
آخرین باری که استقلال توانسته در لیگ برتر مقابل تیم تراکتورسازی به
پیروزی برسد به ۱۸ اسفند سال ۱۳۹۱ برمیگردد که در هفته بیست و نهم لیگ
برتر ۹۲-۹۱ توانستند با یک گل به پیروزی برسند. پس از آن دیدار
تراکتورسازان ۵ بار به پیروزی رسیدند ولی حریف نتوانسته دیداری را با ۳
امتیاز پشت سر بگذارد.
دیدار تراکتورسازی و استقلال ساعت ۱۷:۴۵ روز پنجشنبه در ورزشگاه یادگار امام تبریز برگزار می شود.
هفته ۲۸ جام خلیج فارس
تراکتورسازی – استقلال ( ساعت: ۱۷:۴۵ زنده از شبکه سه )
صبای قم – سپاهان ( ساعت: ۱۷:۴۵ زنده از شبکه ورزش )
مهمان برنامه دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , مهمان ۳۱ فروردین ۹۶ برنامه دورهمی , مهمان برنامه ۳۱ فروردین ۹۶ دورهمی کیه؟ , مهمان دورهمی پنجشنبه کیست؟ , برنامه دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ کی پخش میشه؟ , ساعت پخش دورهمی امشب پنجشنبه , زمان شروع فصل دوم برنامه دورهمی , دورهمی , مهران مدیری , تاریخ پخش سری جدید دورهمی , دورهمی فصل دوم , دانلود فصل دوم برنامه دورهمی , مهمان امشب دورهمی کیست؟ , مهمان برنامه دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ چه کسی است؟ , مهمان دورهمی امشب , زمان پخش فصل دوم دورهمی , ساعت پخش دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , خبر جدید درباره دورهمی سری جدید , زمان پخش برنامه دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , مهمان امشب دورهمی کیه؟
گروه فیلم : طنز
سال تولید : ۱۳۹۴
پخش : شبکه نسیم هر شب در نوروز ۹۵
کارگردان : مهران مدیری
بازیگران: سیامک انصاری ، الیکا عبدالرزاقی،مهران رنجبر ، محمد نادری ، شقایق دهقان، مهران مدیری و امیر مهدی ژوله
خلاصه داستان : «دورهمی» یک مجموعه نمایشی ترکیبی است و شامل استندآپکمدی با حضور تماشاگران است و به جز بازیگران ثابت در هر قسمت یک بازیگر مهمان نیز حضور دارد که با حضور در مقابل دوربین همراه با سایر بازیگران وارد فضای شیرین و کمدی قصه خواهد شد.
________________________________________________________________
لیلا اوتادی بازیگر زن سینما و تلویزیون امشب مهمان برنامه دورهمی می باشد و با مهران مدیری به گفت گو می پردازد.
پنجشنبه ۳۱ فروردین / ساعت ۲۱
مهمان برنامه دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , مهمان ۳۱ فروردین ۹۶ برنامه دورهمی , مهمان برنامه ۳۱ فروردین ۹۶ دورهمی کیه؟ , برنامه دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ کی پخش میشه؟ , مهمان برنامه دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ چه کسی است؟ , ساعت پخش دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , زمان پخش برنامه دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , دانلود برنامه دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ , برنامه دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ , دانلود دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ , پخش آنلاین دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ , تماشای آنلاین دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ , دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ + دانلود , دانلود رایگان دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ , دانلود دورهمی پنجشنبه ۳۱ فروردین ۹۶ با حجم کم و کیفیت بالا , دانلود دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , پخش آنلاین دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , تماشای آنلاین دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ , دانلود برنامه دورهمی فروردین مدیری ۳۱ فروردین ۹۶ , مهمان دورهمی ۳۱ فروردین ۹۶ کیه
لیلا اوتادی مهمان خندوانه امشب ۱ اردیبهشت | بیوگرافی |ماجرای ازدواج و همسرش
بیوگرافی : لیلا اوتادی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد چهاردهم مرداد ماه سال ۱۳۶۲ در تهران می باشد و ۳۶ سال سن دارد.
تحصیلات لیلا اوتادی دانشآموخته رشته ی معماری داخلی از دانشگاه تهران است . در کودکی برای بازی در یک فیلم سینمای «کیمیا» به کارگردانی احمد رضا درویش به او پیشنهاد شد اما خانوادهاش بخاطر رسیدگی به امور تحصیلی مانع این امر شدند.
لیلا اوتادی تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد. در برخی از سایتها خبری مبنی ازدواج وی با جواد نکونام بازیکن فوتبال شده است که این خبر صحت ندارد و شایعه ای بیش نیست.
کار خود را بعنوان بازیگر ابتدا از سینما و با فیلم «چشمان سیاه» به کارگردانی ایرج قادری در سال ۱۳۸۱ آغاز کرد و با بازی در «بید مجنون» مجیدی و سریال «مهر و ماه» در سال ۸۲ نامش به عنوان بازیگری جدی مطرح شد. آخرین کار تلویزیونی وی حضور در سریال ارام میگیریم در نقش آوا می باشد که زمستان ۹۵ از شبکه دو پخش میگردد.
عکس لیلا اوتادی و جواد نکونام
عکس جدید لیلا اوتادی
Instagram / LEILAOTADII
پس از آن او در فیلمهای بسیاری در سینمای ایران بازی کرد و به ورزش علاقه دارد و فعالیتهای ورزشی را در رشتههای تنیس و سوار کاری و فیتس دنبال می کند وی به زبانهای انگلیسی و ترکی مسلط کامل میباشد
فیلم های سینمایی
چشمان سیاه : ایرج قادری ۱۳۸۱
بید مجنون : مجید مجیدی ۱۳۸۳
چپ دست : آرش معیریان ۱۳۸۴
قصه دلها : هوشنگ درویش پور ۱۳۸۵
چهار انگشتی : سعید سهیلی۱۳۸۵
زن ها فرشته اند : شهرام شاه حسینی ۱۳۸۶
دعوت : ابراهیم حاتمی کیا ۱۳۸۷
حرکت اول : فرهاد نجفی ۱۳۸۷
پسر آدم دختر حوا : رامبد جوان ۱۳۸۷
عروسک : ابراهیم وحیدزاده ۱۳۸۸
آدم کش : رضا کریمی ۱۳۸۸
باغ قرمز : امیر سماواتی ۱۳۸۸
پیتزا مخلوط : حسین قاسمی جامی ۱۳۸۹
دردسر بزرگ : مهدی گلستانه ۱۳۸۹
اخراجی ها۳ : مسعود ده نمکی ۱۳۸۹
شیر تو شیر : ابراهیم فروزش ۱۳۹۰
زن مرد زندگی : مهدی ودادی ۱۳۹۰
صفحه ۱۱۳ : رضا توکلی۱۳۹۰
آقای الف : علی عطشانی ۱۳۹۱
کبریت سوخته : کاظم معصومی ۱۳۹۱
۱۳۹۲ لاله : اسی نیک نژاد
دور زدن ممنوع :بصیری۱۳۹۲
یک شام خوب : مهدی مظلومی
نود درجه؛رحمانی
آزاد به قید شرط (۱۳۹۵)
سریالهای لیلا اوتادی
مهر و ماه: فیاض موسوی۱۳۸۳
آخرین گناه :حسین سهیلی زاده ۱۳۸۵
خونبها : جواد مزدآبادی ۱۳۸۶
اشک ها و لبخندها : حسن فتحی ۱۳۸۸
زخم : مسعود آب پرور ۱۳۹۳
چرخ و فلک (۱۳۹۵)
آرام میگیریم : روح اله سهرابی (۱۳۹۵)
پیکسل (محمدحسین لطیفی) ۱۳۹۵
تله فیلم ها
گوشه نشینان : سیروس مقدم۱۳۸۵
بیرون از بهشت:خسرو معصومی۱۳۸۶
همان روز : علیرضا امینی۱۳۸۷
خواب بد : منوچهر هادی۱۳۸۹
به دنبال خوشبختی: بهمن گودرزی۱۳۹۰
برگشت ناپذیر : امیر احمد انصاری۱۳۹۰
سیب ترش : مهدی صباغ زاده ۱۳۹۱
سیاه چاله : محمد خراط زاده ۱۳۹۱
کبریت سوخته : کاظم معصومی ۱۳۹۱
ستاره شدن برایش هدف نبوده و معترف است که هیچ تلاشی برای ستاره شدن نمی کند. امتیاز مثبت تئاتر را در این می داند که بازیگر در آن با تماشا گر مستقیم در ارتباط است و امتیاز منفی آن را هم به این نسبت می دهد که مخاطب زیادی ندارد
لیلا اوتادی در Facbook , اینستاگرام لیلا اوتادی instagram
تئاتر مورد علاقه ا ش نمایش هملت است از نظر او کار خوب همه جا خوب است چه در تلویزیون چه در سینما و چه در تئاتر و بازی در یک کار خوب تلویزیونی را به حضور در یک فیلم بد سینمایی ترجیح می دهد.
وی خود را انسان کمال گرایی میداند و می گوید اگر روزی از هالیود پیشنهاد بازی داشته باشم حتما قبول می کنم و این موضوع را یک موفقیت می دانم
منبع: آریا پیکس
زمان دقیق جنگ جهانی سوم مشخص شد | تاریخ جنگ جهانی سوم
زمان دقیق جنگ جهانی سوم پیش بینی شد که در این پیش بینی تاریخ آغاز و شروع جنگ جهانی سوم آورده شده است که در ادامه درباره جنگ جهانی سوم توضیح داده ایم.
به گزارش mirror فردی به نام “ویلگاس” که قدرت پیش بینی بسیاری از وقایع را دارد و تا پیش از این اتفاقاتی همچون انتخاب ترامپ به عنوان ریاست جمهور و .. را پیش بینی کرده بود ادعا کرده است که به زودی جنگ جهانی سوم آغاز خواهد شد.
این مرد که مدتها قبل حمله هوایی آمریکا به سوریه را پیش بینی کرده بود در مورد درگیری بزرگ بین ۳ کشور چین ، روسیه و کره شمالی گفته است .
او معتقد است که این جنگ بزرگ از چهار کشور سوریه ، روسیه ، آمریکا و کره شمالی آغاز خواهد شد. وی مدعی شد همزمان با صدمین سالگرد رویت “مریم مقدس” این اتفاق رخ خواهد داد.
ماجرای رویت مریم مقدس به سال ۱۹۱۷ مربوط می شود که در جریان آن سه کودک روستایی ادعا کردند مریم (ع) را در دشتی بیرون شهر فاتیما (فاطیما) در پرتغال مشاهده کرده اند. از آن پس داستان “بانوی ما فاتیما” در اروپا بر سر زبان ها افتاد و هر ساله هزاران نفر برای زیارت به شهر کوچک فاتیما می روند.
به دلایلی که “ویگلاس ” با توجه به داستان های قدیمی انها را بیان می کند ؛ این مرد پیشگو تاریخ جنگ جهانی سوم را هم اعلام کرده است که به گزارش وب سایت های منبع این تاریخ بین ۱۳ ماه می و ۱۳ ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ خواهد بود که جنگی بزرگ و با تلفات جانی بسیار همراه خواهد بود.
با استناد به عقاید مذهبی کاتولیک ها، رویت مریم مقدس در تاریخ ۱۳ مه ۱۹۱۷ روی داد و اگر پیشگویی “ویلگاس” درست باشد، تا ۴ هفته دیگر شاهد آغاز جنگ جهانی سوم خواهیم بود!
علاوه بر تمام این گفته ها که تنها یک پیش بینی است و هیچ قطعیتی در آن ندارد تمام کارشناسان سیاسی این کشورها سعی در ایجاد روندی صلح آمیز برای ادامه قدرت خود دارند.
منبع : mirror – نمناک
گردآوری: برترینا